⠀

⠀

نرفتم

همه اش بهانه ای بیش نیست، خودم می دانم.
اما سر جمعش یک کلمه است: نچسبید، همین!

لطفا تا آخرش بخوانید و بعد نظر بدهید (البته اگر کسی این طرف ها گذرش می افتد...)

*یک زمانی خیلی دلم می خواست بروم، خیلی سال پیش، آن وقت ها که دبیرستان بودم وتازه زمزمه اش بود. نهایتا 4، 5 تا مسجد توی تهران برنامه داشتند. خیلی از بچه ها می رفتند و از بنده اصرار و از پدر ومادر گرامی انکار؛ هیچ جوره زیر بار نمی رفتند، می گفتند: چرا مسجد؟! همین گوشه خانه 3 روز بنشین...
* دو سه سالی اصرار کردم و بی نتیجه بود، بی خیال! حسرتش ماندنی شد روی دلم...
*یکسال به بهانه اینکه کار دارم نرفتم، یک روزش تعطیل بود، دوروز دیگرش هم تعطیل شد، خدا بدجوری حالم را گرفت.
*یک بار هم بایکی از دوستان قرار «اعتکاف رمضانیه» گذاشتیم که جور نشد.
* اشتباهی بین زائران بیت الله بُر خوردم؛ هنوز هم وقتی می گویم عرفات، چشمانم خیس می شود؛ و اگر این چندسال بعد از حج، آغوش باز آقایمان امام رئوف نبود، بعید نبود قالب تهی کنم (البته با اغراق، ولی واقعا حالم دست خودم نیست...)؛ عرفات، فقط تو بودی و آغوش باز خدا... بازِ بازِ باز...
*از آن به بعد، دلم اعتکاف می خواست به شوق تجربه دوباره عرفات؛
*سال بعدش با اینکه اسم نوشتم، نتوانستم بروم. حسرت هنوز تازه بود.
* سال پیش، با کلی التماس و نذر ونیاز، آخرش خدا بنده را هم میان معتکفین پذیرفت؛ سر را پا شور و شوق و احساس بودم... خدایا شکر
*شاید دلایلش زیادبود:

  • کلی دوست و رفیق قدیمی آنجا دیدم؛ خصوصا یکی از دوستان که بیش از سال بود که همدیگر را ندیده بودیم؛ خیلی حرف زدیم، زیاد...
  • فضا با اینکه دانشجویی بود، و بهتر از مساجد عادی، اما خیلی رفیق بازی بود و بگو و بخند و درد و دل...
  • غذایش زیادی چرب بود برای معتکفینی که آمده اند 3 روز از ما سوا الله جدا شوند؛ انصافا می رسیدند.
  • به نظرم اعتکاف، خلوت است و تنهایی و راز و نیاز، نه زیارت و مناجات های دسته جمعی...

و امسال نرفتم (گمانم این بود که نمی توانم، و گرنه شاید اقدام می کردم)، همه دلیل ها، دلیل نیست؛ کار و درس و داشگاه و خانواده بهانه است؛ نظرم درباره اعتکاف اینی نبود که دیدم؛
می خواستم برایم خلوت سه روزه ای باشد که نبود؛
می خواستم تکرار عرفات باشد که نبود؛
می خواستم عبادت خالصانه باشد که نبود؛
می خواستم...

می دانم مشکل از عبد است نه معبود...

بیشتر برایم تکرار کوتاهی بود از طرح ولایت تکمیلی... یک عزم دینی دسته جمعی در عین رفاقت، صمیمیت، همکاری و همدلی... هر چند خیلی کوتاه...
و امسال انشاءالله دوباره می خواهم بروم طرح ولایت، البته به عنوان خادم؛ اگر دعوتشان را تکمیل کنند.

نظرات 1 + ارسال نظر
مهدی خ 1391/11/26 ساعت 12:04

جانما از دل ما گفتی فقط با یک فرق که من توی عمره دانشجویی حسرت اعتکاف منی موند به دلم وباز اغوش باز امام رضا و دعا و نیاز ...

سلام علیکم
اعتکاف منی؟! مسجد خیف، تنها مسجد منی، تا آنجایی که می دانم فقط 4 روز باز است از دهم تا سیزدهم ذی الحجه
آن وقت چه جوری می خواستید بروید خب؟!

ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد