«شرف المکان بالمکین» سادهاش می شود جا و مکان مهم نیست، مکان بخاطر آن چیزی که در آن وجود دارد، مهم و با ارزش میگردد. و حالا حکایت اینجاست. غاری بر بلندای کوه، جایی که نه مسجد است، نه عبادتگاه و کلیسا و کنیسه. کنج خلوت عبدی است با معبود؛ رسمی که از پدربزرگ به ارث برده، پدربزرگی که فقط تا ششسالگیاش زنده بود و او را بیش از همه نوهها دوست داشت.
چقدر پدربزرگ را در این سالهای فراق تحسین کرده، به خاطر یافتن این گوشه دنج، جایی که از فرازش خانه خدا هم پیداست، سالهاست که مرتب، به اینجا سر میزند و حتی شده تا 40 روز پایین نمیرود. مهربان همسر و فرزندخواندهاش هر چند روز برایش آذوقه میآورند.
یکی از همان روزهای تاریخساز است که صدای نفر چهارمی در این غار به گوش میرسد: «إقرا باسم ربک الذی خلق» و شرافت مییابد این غار بر همه غارهای جهان، چه چیز بالاتر از نزول امین وحی و بعثت پیامبر خانم.
عکس نوشت: نمای مسجدالحرام از بالای غار حراء در قدیم. با ساختن برج الابراج، دیگر از غارحراء مسجدالحرام دیده نمیشود.
سلام خوبی کوثرم
عیدت مبارک
دل جای خلوت میخواد تا فراموش کنه هر آنچه را که باعث دوریش میشه از معبودش
و چه سخته پیدا کردن این جاها این روزا
علیک سلام گلم.
اعیاد شما هم مبارک...
اعتکاف خوب بود برا این خلوت...
سلام بر کوثر بانو
خوبی؟
امروز بعد از مدتها سر زدم به وبلاگ قدیمی و کامنتات رو دیدم!
خوب شد با ادرس کامنت گذاشتی وگرنه بازم پیدات نمیکردم!
توی ایسنتا نیستی؟
من توی فیدلی وبلاگت رو وارد کردم اما اصلا ًنگفت آگدیت شدی ...
ان شالله بهت بیشتر سر میزنم
آدرس ایسنتا م رو دوباره میذارم اگه بودی لااقل اونجا ببینمت
mohade3.mrkbt
دعامون کن
علیک سلام محدثه بانو
تو هیچ شبکه اجتماعی ای نیستم.
دیگه اون نگفت، من چیکار کنم.
بوس