⠀

⠀

معجم المظلومیة الحسنیة

بسم الله

حرف الف

ابن عم: خائن، خود فروخته

اردوگاه: قدیم الایام به محل استقرار سپاه می گفتند. حاشیه شهر، برای استراحت و تن پروری.

اقتدار: ویژگی شخصیت. مهم نیست در قامت فرمانده سپاه باشد، یا یکی از طرفین قرارداد صلح.

امام: کسی که فقط برای آخرت می خواهندش، نه برای دنیا.

آه: صدای حسرت، ناله مظلومیت


حرف ب

برادر: یاور، دوست، همراه حسین، عباس علیهما السلام

بخشنده: صفت بارز امام که دوست و دشمن به آن معترف بودند.

بقیع رجوع کنید به ⬅️ جنة البقیع


حرف ت

تابوت: حضرت مادر برای تدفین سفارش داد، اما برای دردانه اش، خونین شد.

تحمیل: اجبار به انجام کاری، مثل تحمیل صلح، آنچه با امام دوم کردند.

تدفین: شبانه، گمنام، سکوت، کاش امام دوم را هم همین گونه خاک می کردند.

تشییع: هر چه غریب تر، بهتر... آشکارش می شود تیرباران.

 تیر: ابزاری برای دوختن پیکر به تابوت


حرف ج

جاسوس: همسر، نزدیک ترین فرد

جد: پدربزرگ، پیامبر (صلی الله علیه و آله وسلم)... همیشه نوه ها را روی شانه شان می نشاندند، اما نگذاشتند  زینت دوش نبی، در کنار جدش آرام بگیرد.

جعده: همسر، نامحرم ترین فرد

جنة البقیع: آرزوی شیعه، حسرت شیعه، زخم شیعه، مظلومیت

جنگ: حضور در اردوگاه، و عدم اطاعت به بهانه جنگ ستیزی


حرف ح

حسن: علیه السلام، بقیع، مظلومیت

حمایت: انچه که نیست، نبود.

حمله: هجوم به خیمه فرمانده سپاه و زخمی کردنش.


حرف خ

خائن: پسر عمو، فرمانده سپاه

خانه: ناامن ترین مکان.

خنجر: بجای قلب دشمن، در پای امام فرو رفت.

خواهر: زینب و ام کلثوم سلام الله علیهما.

خوارج: هر چند به دست امام اول، نابود شدند، اما بقایایشان تا سال ها، اسلام را وارونه جلوه دادند،

خیمه: برای سُکنی بنا می شود، اما غارتش می کنند.


حرف دال

دشمن: کساتی که ادعای پیروی دارند، اما با چند سکه، امام را می فروشند.

دوست: همان دشمن، اما این بار در سپاه خودی.


حرف ذال

ذِلت: کسانی که دین، دنیا و آخرت را به چند سکه فروختند.


حرف راء

رهبر: فقط صلح طلب اش خوب است. ما نمی خواهیم جنگ...


حرف زاء

زور: تزویر، فریب، نیرنگ


حرف سین

ساباط: محلی که شبانه، یکی از خوارج، خنجری خونین را در پای حضرت فرو برد،

سپاه: انچه که برای امام دوم نبود.

سجاده: نه به قصد تبرک، بلکه به غارت از زیر پای مبارک امام کشیدند.

سعد ثقفی: عموی مختار، فرماندار مدائن. کاش مردمش مثل خودش به امام وفادار بودند.

سلیمان بن صرد خزاعی: بزرگ شیعیان کوفه بود، اما ولایت پذیر نبود. در جمل نیامد، امام دوم را، (العیاذبالله) مذل المؤمنین خطاب کرد. به امام سوم نامه نوشت، امل ندای یاری اش را بی جواب گذاشت، و بعد در قیام توابین، خونش را به هَدَر داد.


حرف شین

شیطان: معاویه


حرف صاد

صلح: اجبار، انتقام، خانه نشینی

صفر: شاید نحسی اش از آنجا شروع شد که آخرین پیامبر و سبط اکبر در این ماه، ملک را به مقصد ملکوت ترک کردند.


حرف ضاء

ضلالت: گم کرده، گمراه، مثل سپاهیان امام.


حرف طاء

طبیب: گفته اند که درمان بیماری ها را می داند، اما از ا و هم برای درمان امام، کاری ساخته نبود.


حرف ظاء

ظلم: به عملی گویند که حق را، از حق دار بستاند و در اختیار غاصب قرار دهد.


حرف عین

عبیدالله ابن عباس: از عموزادگان امام بود. سابقا دو فرزندش به دستور نماینده معاویه، سر بریده شده بودند، اما در برابر دنیا نتوانست مقاومت کند. عبیدالله! ارزان نفروختی آخرت را؟


حرف غین

غارت: اگر خِیام حسین بن علی (علیه السلام) را سپاه دشمن به یغما برد، خیمه برادرش را پیشتر سپاهیان خودش غارت کرده بودند.

غاصب: معاویه لعنت الله علیه


حرف فاء

فرمانده: کاش می ماند...

فریب خورده: سپاه امام


حرف قاف

قیام: گاهی با جنگ پیش می رود، گاهی به سکوت.


حرف کاف

کریم:  بخشش امام، انقدر فراگیر بود که سه بار همه اموالش را با فقراء مدینه نصف کرد.

کوفه: شهر اشباح الرجال. مردمانش به بی وفایی، شهره تاریخ اند... به سه امام خیانت کردند.


حرف لام

لیل: پوششی برای فرار، خود فروختن، حراج مردانگی.


حرف میم

مختار ثقفی: کسی که به حکم عقلش از یاری امام سر باز زد. توفیق حضور در لشگر کربلا را نیافت. هر چند بعدها بسیاری از سپاهیان یزید را به هلاکت رسانید.

مدائن: کاش مردمش مثل فرماندار، معتقد به امام بودند و همه جانبه به کمکش می شتافتند.

مدینه: مقصد امام بعد از تحمیل صلح، شهری که به احترام پیامبر، مدینة النبی نام گرفت، اما برای یادگاران میانبر، ناامن ماند.

مرد: آنچه در کوفه پیدا نمی شود.

مظلوم: وصف همیشگی آل الله

معاویه: استادِ شیطان، غاصب حکومت


حرف نون

نامه: آنچه که به دستخط امام مرقوم شد، اما معاویه آن را زیر پا انداخت.


حرف واو

ولایت: آنچه که جانشینان خدا بر روی زمین دارند.

ولایت پذیر: یعنی در مقابل امام معصوم و نائب عام و خاصشان، سمعا و طاعتا

وهابیت: فرقه ای خارج از اسلام. به نام اسلام، همه چیز را نابود می کنند


حرف هاء

هشت هزار: تعدادی از سپاه امام که با تبعیت از فرمانده، عبیدالله بن عباس، از سپاه امام به سپاه معاویه ملحق شدند.

هشتم: هشتم شوال.


حرف یاء

یاور: آنچه برای امام دوم نبود.

یوم الهدم: مظلومیت، جنة البقیع، چهار امام، هشتم شوال، سال ۱۳۴۴ هجری قمری

اعتکاف ماه خدا

و اما بنعمة ربک فحدث

بعد از اعتکاف رجبیه، چشم انتظار رمضان بودم و دعوت حضرت دوست...

و منت خدای را که بنده کمترینش را به حضور پذیرفت و سه روز در خانه اش از ما پذیرایی کرد.

حقا و انصافا اعتکاف رمضانیه، حال و هوایش، لطفش، رحمتش خیلی اکمل و اتم از اعتکاف رجب است. باشد روزی این خوان رحمت الهی بر روی همه عاشقان گسترده شود...

و همیشه حسرت روزها، دقیقه ها، ساعت هایی که به غفلت و حرف  گذشته، با آدمی است...


روزهایی گذشت که با رفاقت هایی گره خورد. به امید امتداد رفاقت ها. اما حسرتش جایی است که قرار بود پیامکی ابتدای این رفاقت باشد که نرسید. شاید هم لحظه آخر شماره را اشتباه وارد کرده باشد.

رفیق روزهای اعتکاف رمضان

اگر اینجا سر زدی، از خودت ردّی بگذار یا زنگی بزن... اینجا تنها محل تلاقی است که امید دارم باز سر بزنی.