⠀

⠀

بانوی مهربانی ها

این روزها، نمی دانم چکار کرده ام که دیگر هیچ دری برایم گشوده نمی شود؛ چند بار گمان بردم که آقایمان طلبیده اند و بار سفر بستم تا پابوسشان، اما

فقط گمان بود...
اما از این سو، بانوی مهربانی ها، از رحمتشان، بی نصیبمان نگذاشت؛ هربار که برادر بزرگوارشان رخصت حضور ندادند، این خواهر بود که دست کریمانه شان را به طرفمان دراز کردند و اجازه ورود دادند تا دل های بارانی مان، مجالی برای بارش بیابند...

و مگر نه این است که جد بزرگوارشان، فرمودند: «...وَ إِنَّ لَنَا حَرَماً وَ هُوَ بَلْدَةُ قُم‏»
مولایمان ـ که مفتخریم مذهبمان به نام ایشان منتسب است ـ نگفتند حرم ما، کربلا است... مشهد است یا...
گفتند: قم، حرم ماست

و اینها همه قبل از آن بود که وجود نازنین فاطمه معصومه، از ملکوت به ملک قدم بگذارند...
قبل از آن بود که قم بشود ام القرای جهان تشییع...
قبل از آن بود که...

پس مشکل ماست که وقتی سر بر آستان این بانوی کریمه می گذاریم، باور نمی کنیم که می شود جامعه کبیره خواند...
عاشورا خواند...
امین الله خواند...
و...

و حتی گفته اند هر وقت دلتان هوای قبر گم شده مادرسادات را کرد، نیز سر بر همین آستان بگذارید.
و چقدر یک دختر باید عزیز و شریف باشد که بتوان نشانی دوازده معصوم را همین جا گرفت...
در همین شهر...


عکس نوشت: سحرگاهی در شهر بانوی کرامت، از سمت قبرستان شیخان آمدم به سمت حرم... باران زمین را آینه ای کرده بود برای انعکاس نور

در کنار بانویی که شاید کمتر به عظمتشان فکر کرده ایم.
بانوی که شاید کلام پدر بزرگوارشان، در وصفشان اتم و اکمل باشد.
همان کلامی که بارها رسول خدا، درباره سیدة النساء العالمین فرمودند:

فداها ابوها...


میلاد کریمه اهل بیت و آغاز دهه کرامت گرامی.
سر بگذاریم بر آستان بانوی مهربانی ها وسلام کنیم بر 12 معصوم، بر ائمه بقیع... بر مادر سادات

السلام علیک با بنت رسول الله

التماس دعا