⠀

⠀

ادامه مناره ششم ـ8: مروه

بسم الله الرحمن الرحیم
روی مروه می‌نشینم و همین نام مرا می‌برد تا قلبِ ‌اروپا آلمان، همین چند ماه پیش.
رفته بود تظلم‌خواهی! مگر اینجا مهد آزادی نیست. او داشت با کودکش بازی می‌کرد. چرا به خاطر حجاب، کسی حق خودش می‌دانست به او توهین کند.
مروه اهلِ سکوت نبود. اهلِ اینکه مهم نیست، بی‌خیال! اهلِ اینکه ولش‌کن همین است. او را به دادگاه کشاند و دادگاه حکم را به نفع مروه داد. محکوم، درخواست تجدیدنظر کرد. باید کار را همین‌جا تمام می‌کرد.
 چاقویش را آورده‌بود. چطور؟ نمی‌دانم. مگر هنگام ورود به دادگاه، افراد را نمی‌گردند؟ اگر قرار است بدون بازرسی بدنی، اشخاص وارد دادگاه شوند، طبعاً قاتل و جانی هم با ابزارشان می‌آیند وهمانجا همه را به رگبار می‌بندند.
دادگاه تجدیدنظر، مَقتل مروه شد. با 18 ضربه چاقو... حتماً می‌پرسید بقیه چکار کردند؟ همسرش زخمی شد و بقیه حتی خراش هم برنداشتند. شهید مروه شربینی، یکی از شاخص‌ترین شهدای حجاب در جهان است. زنی باردار به جرم حجاب در دادگاه تجدیدنظرِ درسدن، شهید شد.
چقدر این حداکثر یک متر و نیم پارچه که با آن موهایمان را می‌پوشانیم، می‌تواند مدعیان آزادی را وحشت‌زده کند. تا حالا شنیده‌اید زنی راهبه به‌خاطر پوشش‌اش، کشته شود یا کسی به‌خاطر انداختن صلیب، حتی یک سیلی بخورد یا یک یهودی به‌خاطر کلاهش، مورد تعرض قرار گیرد؟ چرا این پرچم اسلام اینقدر دیدنش برای بعضی آزاردهنده است!
خدایش رحمت کند.
همیشه وقتی عزیزی از دنیا می‌رود، دوست داریم یادگاری از او داشته باشیم و این حجاب، یادگار حضرت مادر است و چه کسی عزیزتر از او برای من... که همیشه یادگارش را همراه داشته باشم.
*
هفت دور تمام می‌شود و 7 پررنگ‌ترین عدد در حج است. 7 دور طواف، 7 دور سعی... 7 سنگ که پرتاب می‌شود. مستحب‌است بعد سعی، حاجی از آب زمزم هم بخورد. این روزها از چاه خبری نیست. غیر از کلمن‌های آب ـ که در شبستان وجود دارد ـ آب زمزم، لوله‌کشی شده و به چند دستگاه آب سردکن، درکنار صحن مسجدالحرام، وصل‌شده است. آبش مزه متفاوتی دارد. 1
حالا که حرف حجاب شد....
درباره حد حجاب گفته‌اند اشکالی ندارد گردی صورت و دست‌ها تا مچ بیرون باشد. حفظ گردی صورت، سخت است. همیشه موقع سر کردن روسری یا مقنعه، ضرورتی نمی‌بینم که گردی صورتم کامل معلوم باشد، چه اینکه ممکن است موهایم بیرون بزند. پس مثل خیلی از باحجاب‌ها ترجیح می‌دهم روسری و بعد هم چادر را جلوتر بگذارم تا مطمئن شوم حجابم کامل است.
برسیم به حج،  همیشه بعدِ تقصیر، اولین کاری که می‌کنم جلوی کشیدن روسری و چادر است. در احکام احرام، تأکید شده گردی صورت باید کامل بیرون باشد. در طول مدت احرام، توجه روی همین نکته، حال دعا را می‌گیرد. با میخ و گیره و سنجاق، نمی‌شود محکمش کرد تا تکان نخورد. بین دو نباید گیر می‌کنم: نباید صورتم پوشانده شود، نباید موهایم بیرون بیاید. تمام مدت دستم به چادرم است. حفظِ مرزِ بین حجاب و حرام، در احرام خیلی‌سخت می‌شود. ولی حضرت حق(سبحانه و تعالی) در قرآن، خلافش را می‌گوید: «یُریدُ اللَّهُ بِکُمُ الْیُسْرَ وَ لا یُریدُ بِکُمُ الْعُسْرَ»2
از طرف دیگر، اکثر نبایدهای احرام، مباحاتی است که حرام می‌شود. مباح یعنی کاری‌ که واجب، حرام، مستحب یا مکروه نیست. کلاً حکم ندارد: مثل راه رفتن زیر سایه، پوشاندن روی پا، نگاه در آینه. اما اگر طبق نظر بعضی از فقهاء، حداقل حکم استفاده از پوشیه برای حفظ بهترِ حجاب، استحباب است، آیا زنی که از ابتدا خودش را از نامحرم پوشانده و کسی صورتش را ندیده‌است، حالا مجبور است صورتش را باز کند؟
فقیه نیستم، ادعایی هم ندارم، شاید استدلالم به قدر کافی، محکم نباشد. اما جای فکر هم ندارد؟ ممکن است نتیجه را تغییر دهد؟ مادرم می‌گوید وقتی مادربزرگش حج مشرف شده بود، نقاب‌ حصیری با خود برد تا با فاصله از صورتش قرار گیرد تا موقع احرام، صورتش معلوم نباشد.


پ.ن:

1. متأسفانه بعدها در گزارشاتی خواندم که آب زمزم، دیگر آب خالص نیست.
2 . خداوند ، راحتی شما را می خواهد ، نه زحمت شما را. سوره مبارک بقره، آیه 185.

ادامه مناره ششم ـ7

بسم الله الرحمن الرحیم
می‌دود و از کوه بالا می‌رود. آب نیست. بر می‌گردد و کوه پشت سر را می‌بیند: حتماً آنجا آب پیدا می‌شود. می‌دود به سمت کوهِ دوم... از کوه پایین می‌آید و چند قدم بیشتر‌، جلو نرفته که  صدای گریه کودکش بلند می‌شود و او را می‌بیند که دست و پا می‌زند. قلبش فرو می‌ریزد، نفسش به شماره می‌افتد و سریعتر می‌دود. عرب می‎گوید هروله می‌کند.
اینجا آقایان موقع رفتن از صفا به مروه و برعکس، باید هروله کنند.
 ابتدا و انتهای مسیر هروله را با چراغ‌سبز مشخص‌کرده‌اند. می‎دانند برای چه باید! هروله کنند؟ چرا واجب است شبیهِ حرکتِ مادری که بچه‎اش تشنه است و با نگرانی سریع می‎رود تا زودتر به آب برسد را شبیه‎سازی کنند، تکرار کنند یا به عبارت امروزی‎اش، همه باید نقشِ‌ حضرت هاجر(سلام‌الله علیها) را بازی کنند؟
اما
برای خانم‎ها واجب نیست هروله کنند، لازم نیست... اصلاً گفته‎شده که نکنند. تعبیر فقهی‎اش را زیاد گفته‎اند و شنیده‎ایم، اما شاید از آن جهت باشد که خانم‎ها لازم نیست برای فهمیدنِ معنای اضطراب، دلشوره و تشویش، نقش بازی کنند، چه مادر باشند و چه نباشند.
مادر به کوه دوم رسیده و اینجا هم آب نیست. با دستانش، صورتش را می‌پوشاند و شانه‌هایش بی‌وقفه تکان می‌خورد. دوباره با دقت کوه اول را نگاه می‌کند. کنار آن قطعه سنگ، برقی می‌بیند، حتماً آفتاب است که در تلألو آب، برق می‌زند. میان اشک‌هایش می‌خندد و می‌دود.
 هفت‌بار از این کوه به آن کوه، به امید آب می‌رود؛ هربار چشم می‌چرخاند تا ردی از حیات ببیند، هر بار صدا می‌زند تا شاید کسی بشنود
برای بار هفتم، وقتی از مروه، پایین می‌آید، چند لحظه صبر می‌کند، گوشش را تیز می‌کند... صدای نوزادش نمی‌آید، فریاد می‌زند:
«ای وای! از بی‌آبی، تلف شد، خدایا... حالا تنهایی چه کنم!» آسمانِ‌چشمانش، در زیر آفتاب حجاز، طوفانی می‌شود.
یقین دارد الان باید جسمِ بی‌جانِ جگرگوشه‌اش را بغل کند... تنهایش گذاشت.پسرم!
حتماً دیگر نفس نداشت گریه کند، مگر این طفل‌ شیرخوار، چقدر آب می‌خواست؟! دیگر طاقتِ تشنگی نداشت، مگر می‌داند صبر یعنی چه؟
خدایا! در این بیابان، تنها، بی‌کس، غریب و حالا بدون کودکش چه کند؟
نزدیک‌تر، صدایی می‌شنود. این چند قدم را می‌دود. به اسماعیل (علیه‌السلام)می‌رسد و چشمانش خیره می‌ماند، نمی‌تواند قدمی جلو برود، زیر پایش خالی می‌شود و فرو می‌ریزد. سر به سجده گذاشته و تمام اضطرابش را زار می‌زند: خدایا شکر...
خدایش برای او و پسرش از زمین آبی می‌فرستد و چشمه‌ای می‌جوشد. آن آب را زمزم نامیده‌اند.
و مگر می‎شود حرف کودک به میان‌آید، تشنگی، گرما، آب و دلمان تا کربلای حسین(علیه‌السلام)نرود.
حالا روی صفا ایستاده‌ام و نیت می‌کنم پایم را جای پای مادری بگذارم که از خدای عالمیان ناامید نشد.
و برای پیدا کردن آب، از بالای صفا، به مروه رفت و بازگشت. یکی از اعمال واجبی که هر حاجی باید انجام دهد، کاری است که یک زن انجام داد. همه باید پایشان را جای پای حضرت هاجر (سلام‌الله علیها) بگذارند.
همه آن‌هایی که قصد زیارت بیت‌الله می‌کنند، قبل از آنکه پایشان را جای پا او بگذارند و نقشش را بازی کنند، هفت‌بار هم در کنار خانه‌خدا، دور مزار او گردیده‌اند.
حجر اسماعیل، دیواره کوتاه نیم‌دایره‌ای در کنار خانه‌خدا است که به نظر همه علمای عامه و شیعه، در محدوده طواف قرار دارد و اگر کسی آن را حذف کند و فقط دور خانه خدا بگردد، طوافش باطل است. حجر اسماعیل محل زندگی ام‌اسماعیل و طفلش بود. جایی که در آن همسرش با راهنمایی جبرائیل، برایشان سایبایی ساخت. بعدها هر دو در همین‌جا دفن می‌شوند.
نمی‌دانم بعضی‌ها کجای اسلام را دیده‌اند که اسلام را زن‌ستیز می‌دانند. اسلامی که اعتقاد ندارد که زن از دندۀچپ مرد، خلق شده‌است. اسلامی که آیاتش می‎گوید دو انسان نخست، هر دو فریب شیطان خوردند، بر خلاف عهد عتیق، که عامل بدبختی را زن می‌داند و می‌گوید اول زن فریب خورد و او بود که به مرد، اصرار کرد تا میوه ممنوعه را بخورند. این همان اسلام است که مزار یک زن را کنار مرکز زمین و جزو محدوده طواف قرارداده، و از اعمال واجبِ‌حج، تکرارِ نقشِ یک زن است. زنی که نه پیامبر بود، نه امام و نه حتی معصوم... حتی قبل از اینکه همسر نبی‌خدا باشد، فقط کنیز بود و حضرت ساره(سلام‌الله علیها)  او را به همسرش بخشید. خدای متعال باید دیگر چگونه زنان را تحویل می‌گرفت که باور کنیم  هوایمان را دارد.
*
سعی تمام می‌شود. روی مروه، سطل‌های زباله بزرگ و بلندی برای تقصیر1  گذاشته‌شده است. اعمال هم تمام می‌شود؛ و این بار چقدر زود تمام شد. عمره‌تمتع، طوافِ نساء ندارد. طواف نساء می‌ماند برای اعمال حج تمتع.2


پ.ن:

1.  . تقصیر: بریدن بخشی از مو یا گرفتن قسمتی از ناخن. وقتی تقصیر انجام ‎شود، شخص از احرام در می‎آید.
2 . طواف نساء و نماز طواف نساء: نوع انجامش، مثل طواف و نماز طواف است و فقط در نیت متفاوت است. وقتی شخصی احرام می‌بندد، از جمله مواردی که به او حرام می‌شود، داشتن رابطه خاص با همسرش است. به همین جهت، اتاق‌های خانم‌ها و آقایان در حج واجب، جداست. با انجام تقصیر، همه مواردی که بر شخص حرام شده بود، مثل نگاه کردن در آینه و... حلال می‌شود جز داشتن رابطه با همسرش.
در عمره مفرده، بعد از تقصیر، این عمل، انجام می‌شود و در تمتع، در اعمال روز دهم، بعد از رمی، ذبح و حلق با تقصیر، طواف، نماز طواف، سعی، طواف نساء و نماز طواف نساء انجام شود تا حرمت مورد اخیر برداشته است. طواف نساء و نماز طواف نساء، جزو اعمال مشترک بین زنان و مردان است و ارتباطی به مجرد یا متأهل‌بودن فرد ندارد. شخص مجرد، اگر انجام ندهند، بعداً نمی‌توانند ازدواج کنند.
این حکم شبیه ممنوعیت خوردن و آشامیدن در ماه مبارک است. خوردن و آشامیدن مباح است، اما در ماه مبارک، از سحر تا افطار، حرام می‌شود. وقتی شخصی مُحرِم می‌شود از تعلقات دنیا باید جدا شود، و این یکی از مصادیق آن است. باور غلطی وجود دارد که وقتی شخص مُحرِم می‌شود، به همسرش نامحرم می‌شود. زن و شوهر در زمان احرام، حکم خواهر و برادر را از نظر محرمیت دارند.