بسم الله الرحمن الرحیم
میدود و از کوه بالا میرود. آب نیست. بر میگردد و کوه پشت سر را میبیند: حتماً آنجا آب پیدا میشود. میدود به سمت کوهِ دوم... از کوه پایین میآید و چند قدم بیشتر، جلو نرفته که صدای گریه کودکش بلند میشود و او را میبیند که دست و پا میزند. قلبش فرو میریزد، نفسش به شماره میافتد و سریعتر میدود. عرب میگوید هروله میکند.
اینجا آقایان موقع رفتن از صفا به مروه و برعکس، باید هروله کنند.
ابتدا و انتهای مسیر هروله را با چراغسبز مشخصکردهاند. میدانند برای چه باید! هروله کنند؟ چرا واجب است شبیهِ حرکتِ مادری که بچهاش تشنه است و با نگرانی سریع میرود تا زودتر به آب برسد را شبیهسازی کنند، تکرار کنند یا به عبارت امروزیاش، همه باید نقشِ حضرت هاجر(سلامالله علیها) را بازی کنند؟
اما
برای خانمها واجب نیست هروله کنند، لازم نیست... اصلاً گفتهشده که نکنند. تعبیر فقهیاش را زیاد گفتهاند و شنیدهایم، اما شاید از آن جهت باشد که خانمها لازم نیست برای فهمیدنِ معنای اضطراب، دلشوره و تشویش، نقش بازی کنند، چه مادر باشند و چه نباشند.
مادر به کوه دوم رسیده و اینجا هم آب نیست. با دستانش، صورتش را میپوشاند و شانههایش بیوقفه تکان میخورد. دوباره با دقت کوه اول را نگاه میکند. کنار آن قطعه سنگ، برقی میبیند، حتماً آفتاب است که در تلألو آب، برق میزند. میان اشکهایش میخندد و میدود.
هفتبار از این کوه به آن کوه، به امید آب میرود؛ هربار چشم میچرخاند تا ردی از حیات ببیند، هر بار صدا میزند تا شاید کسی بشنود
برای بار هفتم، وقتی از مروه، پایین میآید، چند لحظه صبر میکند، گوشش را تیز میکند... صدای نوزادش نمیآید، فریاد میزند:
«ای وای! از بیآبی، تلف شد، خدایا... حالا تنهایی چه کنم!» آسمانِچشمانش، در زیر آفتاب حجاز، طوفانی میشود.
یقین دارد الان باید جسمِ بیجانِ جگرگوشهاش را بغل کند... تنهایش گذاشت.پسرم!
حتماً دیگر نفس نداشت گریه کند، مگر این طفل شیرخوار، چقدر آب میخواست؟! دیگر طاقتِ تشنگی نداشت، مگر میداند صبر یعنی چه؟
خدایا! در این بیابان، تنها، بیکس، غریب و حالا بدون کودکش چه کند؟
نزدیکتر، صدایی میشنود. این چند قدم را میدود. به اسماعیل (علیهالسلام)میرسد و چشمانش خیره میماند، نمیتواند قدمی جلو برود، زیر پایش خالی میشود و فرو میریزد. سر به سجده گذاشته و تمام اضطرابش را زار میزند: خدایا شکر...
خدایش برای او و پسرش از زمین آبی میفرستد و چشمهای میجوشد. آن آب را زمزم نامیدهاند.
و مگر میشود حرف کودک به میانآید، تشنگی، گرما، آب و دلمان تا کربلای حسین(علیهالسلام)نرود.
حالا روی صفا ایستادهام و نیت میکنم پایم را جای پای مادری بگذارم که از خدای عالمیان ناامید نشد.
و برای پیدا کردن آب، از بالای صفا، به مروه رفت و بازگشت. یکی از اعمال واجبی که هر حاجی باید انجام دهد، کاری است که یک زن انجام داد. همه باید پایشان را جای پای حضرت هاجر (سلامالله علیها) بگذارند.
همه آنهایی که قصد زیارت بیتالله میکنند، قبل از آنکه پایشان را جای پا او بگذارند و نقشش را بازی کنند، هفتبار هم در کنار خانهخدا، دور مزار او گردیدهاند.
حجر اسماعیل، دیواره کوتاه نیمدایرهای در کنار خانهخدا است که به نظر همه علمای عامه و شیعه، در محدوده طواف قرار دارد و اگر کسی آن را حذف کند و فقط دور خانه خدا بگردد، طوافش باطل است. حجر اسماعیل محل زندگی اماسماعیل و طفلش بود. جایی که در آن همسرش با راهنمایی جبرائیل، برایشان سایبایی ساخت. بعدها هر دو در همینجا دفن میشوند.
نمیدانم بعضیها کجای اسلام را دیدهاند که اسلام را زنستیز میدانند. اسلامی که اعتقاد ندارد که زن از دندۀچپ مرد، خلق شدهاست. اسلامی که آیاتش میگوید دو انسان نخست، هر دو فریب شیطان خوردند، بر خلاف عهد عتیق، که عامل بدبختی را زن میداند و میگوید اول زن فریب خورد و او بود که به مرد، اصرار کرد تا میوه ممنوعه را بخورند. این همان اسلام است که مزار یک زن را کنار مرکز زمین و جزو محدوده طواف قرارداده، و از اعمال واجبِحج، تکرارِ نقشِ یک زن است. زنی که نه پیامبر بود، نه امام و نه حتی معصوم... حتی قبل از اینکه همسر نبیخدا باشد، فقط کنیز بود و حضرت ساره(سلامالله علیها) او را به همسرش بخشید. خدای متعال باید دیگر چگونه زنان را تحویل میگرفت که باور کنیم هوایمان را دارد.
*
سعی تمام میشود. روی مروه، سطلهای زباله بزرگ و بلندی برای تقصیر1 گذاشتهشده است. اعمال هم تمام میشود؛ و این بار چقدر زود تمام شد. عمرهتمتع، طوافِ نساء ندارد. طواف نساء میماند برای اعمال حج تمتع.2
پ.ن:
1. . تقصیر: بریدن بخشی از مو یا گرفتن قسمتی از ناخن. وقتی تقصیر انجام شود، شخص از احرام در میآید.
2 . طواف نساء و نماز طواف نساء: نوع انجامش، مثل طواف و نماز طواف است و فقط در نیت متفاوت است. وقتی شخصی احرام میبندد، از جمله مواردی که به او حرام میشود، داشتن رابطه خاص با همسرش است. به همین جهت، اتاقهای خانمها و آقایان در حج واجب، جداست. با انجام تقصیر، همه مواردی که بر شخص حرام شده بود، مثل نگاه کردن در آینه و... حلال میشود جز داشتن رابطه با همسرش.
در عمره مفرده، بعد از تقصیر، این عمل، انجام میشود و در تمتع، در اعمال روز دهم، بعد از رمی، ذبح و حلق با تقصیر، طواف، نماز طواف، سعی، طواف نساء و نماز طواف نساء انجام شود تا حرمت مورد اخیر برداشته است. طواف نساء و نماز طواف نساء، جزو اعمال مشترک بین زنان و مردان است و ارتباطی به مجرد یا متأهلبودن فرد ندارد. شخص مجرد، اگر انجام ندهند، بعداً نمیتوانند ازدواج کنند.
این حکم شبیه ممنوعیت خوردن و آشامیدن در ماه مبارک است. خوردن و آشامیدن مباح است، اما در ماه مبارک، از سحر تا افطار، حرام میشود. وقتی شخصی مُحرِم میشود از تعلقات دنیا باید جدا شود، و این یکی از مصادیق آن است. باور غلطی وجود دارد که وقتی شخص مُحرِم میشود، به همسرش نامحرم میشود. زن و شوهر در زمان احرام، حکم خواهر و برادر را از نظر محرمیت دارند.