و باز هم
انا لله و انا الیه راجعون...
دست های شیطانی آل سعود، باز هم جنایت دیگری را این بار در حریم امن الهی رقم زد... بعد از 18 سال از کشتار وحشیانه و بی رحمانه حجاج ایرانی در موسم حج 1366 که حج خونین نام گرفت، امسال با یک برنامه ریزی حساب شده، دست به جنایتی زد که لکه ننگ آن هیچگاه از دامان آل سعود پاک نخواهد شد...
و همه این قطعات نشان می دهد که سقوط جرثقیل نه از روی سهو و خطا، بلکه طی یک برنامه ریزی اصولی وحساب شده صورت گرفته...
و تسلیت می گویم شهادت 8 عزیز هموطنم را که در حریم امن الهی، در جوار رحمت حق آرام گرفتند... و دعا برای زنده یافتن سه مفقود دیگر و شفای عاجل برای مجروحین این حادثه...
و دعا می کنم صبر برای بازماندگانی که داغ دار و عزادار به پیشواز پیکر حاجی شان می آیند...
حجکم مقبول.
خوشا به حال آنان که در ماه حرام و در حریم امن الهی، دعوت حق را لبیک گفتند...
بعدا نوشت: سه مفقود دیگر به جمع شهدا اضافه شدند...
شهریور برایمان شده ماه پر مصیبت و عزا، از 17 شهریور 1357، 8 شهریور 1360 و تا امسال...
چقدر خوب که حجة الاسلام قاضی عسگر، قبل از رسیدن پیکر شهدا، از حضرت آقا درخواست کردند که اجازه دهند پیکر این عزیزان در گلزارشهدا به خاک سپرده شود.
گزارشی کامل تر از سقوط جرثقیل...
همسفر عزیز مکه مان، امروز در جوار رحمت خدا آرام گرفتند... روز دحو الاأرض... الان دقیقا 6 سال می شود که به واسطه آسمانی ترین سفر می شناختیمشان. در این 6 سال با هم ارتباط داشتیم. خانه شان رفتیم، خانه مان آمدند.
اسماء و مادرش، هم اتاقی مان بودند. حدود یکی ماه با هم زندگی کردیم. خندیدیم، گریه کردیم، از هم ناراحت شدیم، همه اش گذشت. حلال کردیم وتمام شد... تمام شد و ادامه داشت در روضه ها، جشن ها... هر بار حاج خانم بنده رو می دید، کلی تحویل می گرفت و احوالپرسی می کرد.
و دیروز که برای تشییع، پا گذاشتم به خانه شان، برایم خیلی سخت بود، خیلی زیاااااااااااااااااااااااااااااد.
باورم نمی شد که بعد از گذشت سه ماه از آخرین ملاقات، با چنین خبرناگواری روبرو بشوم. مولودی نیمه شعبان در خانه یکی از آشنایان، آخرین دیدارمان بود.
و دیروز در خانه ابدی شان آرام گرفتند.
دعا کنید برای عزیزی که رفت و خانواده داغداری که حالا نمی دانند بدون مادر چه کنند.