⠀

⠀

سال 84...

شهید برادران...

ده سال گذشت

دختر 3 ساله ات، حالا ده سال است که فقط با نام و خاطرات پدر زندگی می کند...

نمی دانم هفته پیش سالگرد گرفتند که نبودم، یا این هفته...

کاش
حداقل
صدا وسیما
یادش نمی رفت روز 15 آذر را...
روزی که بزرگترین غم بود برای جامعه خبری...

کاش
سایت های خبری
فراموش نمی کردند این فاجعه را...


کاش...


توفیق باشد، تک نگاری های پیاده روی اربعین را ثبت می کنم. ان شاءالله



مناره شهادت

و
ده سال گذشت

و باز هم یک شهید دیگر، خدا سر راهم قرار داد...

ده سال پیش، شهید حاج علیرضا برادران نجار و امسال شهید حاج ناصر قربان نیا...

شهید اول، همسفر عمره بودیم و ۸ ماه بعد در سقوط هواپیما در سال ۸۴، در جوار رحمت حق آرام گرفتند. و شهید دوم، استادم بودند و در سرزمین منا در سال ۹۴ به دیارباقی شتافتند...

با شهید اول، آشنایی مان در سرزمین مناره ها بود و استادم، عروجش...

سرّ اش نمی فهمم، ارتباط میان

حجاز
شهادت

و حقیر...

برای همه ، شهادت ارتباطش با کربلاست و حضرت ارباب... و برای حقیر، با سرزمین مناره ها، حریم امن الهی...

خدایا
کاش
مرگم را شهادت قرار دهی در همان حریم امن الهی... جایی که برای اولین بار فهمیدم آغوش خدا چقدر امن است...

«اللهم ارزقنا توفیق شهادة فی سبیلک»