اینکه علیرغم علمِلدنی و جامع همه ائمه معصومین، لقب ایشان، باقرالعلوم است و انگار باب حج با امام پنجم باز میشود و حضورشان، کاملاً محسوس است.1
شب، 88/9/3، شبِ 7 ذی الحجه 1430
شب شهادت امام است؛ اینجا غم را بیشتر حس میکنم. سنگینتر، ملموستر... حاجآقا قدسیان2، در حال سخنرانیاند و موضوع بحث، عرفات است. در گوشاسماء میگویم بدجور هوس بستنی کردهام و دوتایی ریز ریز میخندیم.
بعد از سخنرانی، عزیزی ذکر مصیبت میخواند واختتام جلسه هم بستنی! است. اسماء با خنده میگوید: کاش یه چیز دیگه از خدا می خواستی!
مقداری با حاج خانم طیبی هم حرف میزنم. نمیدانم در چه کلماتی قابل توصیفند. خلوص و علاقه عجیبی دارد وامسال، مرتبه چهارمی است که به حج تمتع آمدهاست، اللهم ارزقنا.
بعد جلسهکاروان، همه به سمت غذاخوری میروند و من هم راهی طبقه اول میشوم. کلا در زیارت، کمخوردن را ترجیح میدهم. برای همین معمولاً بین وعده ناهار وشام، یکی را میروم؛ وگرنه آدم سختگیری نیستم و غذاها هم خوب است.
انتهای جلسه تذکر میدهند که هزینه قربانیها را به معاون کاروان بدهید تا هماهنگیها انجام شود. قیمت یک گوسفند، 400 ریال سعودی است. یکی از همسفریها قصاب است و چاقویش را هم آورده تا خودش به قربانگاه برود.3
یکی دیگر از همسفریها که تمکن مالی دارد، تصمیم گرفته شتر قربانی کند.4 هرچند این سالها، نشنیدهام کسی شتر قربانی کرده باشد، اما سنت هم همین بوده و رسول الله (صلی الله علیه وآله وسلم) در تنها حجی که انجام دادند (حجة الوداع)، ۱۱۰ شتر قربانی کردند، ۶۶ شتر برای خودشان و ۴۴ شتر برای حضرت امیرالمؤمنین ـ علیهما السلام ـ همسفر از حاج آقامصباح در اینباره میپرسد؛ پیشنهادشان این است همان گوسفند قربانی کنید و مابقی را صدقه دهید. اما حاج آقا قدسیان، میگوید منعی ندارد و قرار میشود قیمت شتر را بپرسند.
قرار است ۱۱ شب برای زیارت و طواف مستحبی برویم.
رأس ساعت، آماده و حاضر، پایین میروم. حاج آقامصباح صحبت میکند تا همه جمع شوند. حدود یک ربع بعد، راهافتاده و تا سر خیابان میرویم. در راه مسجدجن و قبرستان ابیطالب را نشان میدهد و وقتی میخواهیم کرایهها را حساب کنیم، حاجآقا می گوید: برخیها متقبل هزینه شدهاند.
به شعب ابیطالب میرسیم و گعده موعظه برقرار میشود. بالاخره وارد مسجد میشویم و به نیابت از امام باقر (علیه السلام)، نیتِطواف میکنیم. حاجآقا، این بار طواف را با مجیر آغاز میکند:
سُبْحانَکَ یَا اللّٰهُ، تَعالَیْتَ یَا رَحْمٰنُ، أَجِرْنا مِنَ النَّارِ یَا مُجِیرُ
انگار ملائکه عذاب، شانه به شانهام ایستادهاند و التماس میکنم:
سُبْحانَکَ یَارَحِیمُ، تَعالَیْتَ یَا کَرِیمُ، أَجِرْنا مِنَ النَّارِ یَا مُجِیر
مهربان من، غلط کردم، اشتباه کردم، تو ببخش...
سُبْحانَکَ یَا مَلِکُ، تَعالَیْتَ یَامالِکُ، أَجِرْنا مِنَ النَّارِ یَا مُجِیرُ
فرمانروای همه هستی، صاحب همه چیز... میشود مرا پناه بدهی از آتش...
بند بند دعا جان میگیرد و مجسم میشود. انگار همین الان این عبارات، کلمات بر قلبم نازل میشود...
سُبْحانَکَ یَا قُدُّوسُ، تَعالَیْتَ یَا سَلامُ، أَجِرْنا مِنَ النَّارِ یَامُجِیرُ
دو فراز آخرش هم میماند برای سجده بعدِطواف:
سُبْحانَکَ إِنِّى کُنْتُ مِنَ الظَّالِمِینَ
خدایا غلط زیادی کردم.
فَاسْتَجَبْنا لَهُ
وَنَجَّیْناهُ مِنَ الْغَمِّ وَکَذٰلِکَ نُنْجِى الْمُؤْمِنِینَ، وَصَلَّى
اللّٰهُ عَلىٰ سَیِّدِنا مُحَمَّدٍ وَآلِهِ أَجْمَعِینَ، وَالْحَمْدُ
لِلّٰهِ رَبِّ الْعالَمِینَ، وَحَسْبُنا اللّٰهُ وَنِعْمَ الْوَکِیلُ،
وَلَا حَوْلَ وَلَا قُوَّةَ إِلّا بِاللّٰهِ الْعَلِیِّ الْعَظِیمِ.
پس دعایش را اجابت کردیم و او را از اندوه رهانیدیم و اینچنین اهل ایمان
را رهایی بخشیم و درود خدا بر آقای ما محمّد و همه خاندان او و ستایس ویژه
خدا پروردگار جهانیان است و خدا ما را بس است و چه نیکو کارگزاری است و هیچ
نیرو و توانی نیست جز به خدای بلندمرتبه بزرگ.
بلند که میشوم، تمام صورتم خیس است؛
دمت گرم که ملائکه عذاب را مرخص کردی... ممنون!
*
تصمیم میگیرم در مسجدالحرام بمانم تا هر وقت که صاحب خانه اذن دهد.
پ.ن
1. آنقدر میدانم که حضرت امام خمینی که خیلی بیشتر از امثال بنده، به ذوات مقدس معرفت داشتند، در وصیتنامهشان یک بندِعجیب دارند؛ میان تمام ائمه، فقط از امام پنجم نام میبرند: «و افتخار می کنیم باقرالعلوم از ماست » و فقط این عبارت را برای ایشان به کار می برند.
2. کاروان های تمتع، برخلاف کاروان های عمره که فقط یک روحانی دارند، تعداد روحانیونشان بیشتر است و صدالبته، یک روحانی مسئولیت را بر عهده دارد. روحانی اصلی و مسئول کاروان، شیخی بودند بزرگوار، خدا رحمتشان کند حاجآقا قدسیان را... هر چند اختلاف عقایدم با این بزرگوار، چندبار کارمان را به بحث و جدل رسانید. سید بزرگوار دیگری، حاجآقا مصباح هم در کاروان بودند که خیلی بیشتر حواسشان به معنویت حجاج و زوار بود.
3. در صورت نیاز، به پست پاورقی مراجعه شود.
4. قربانی کردن شتر برای کسی که تمکن مالی دارد، مستحب است. مناسک حضرت امام: «[1119] م ـ مستحبات هَدى چند چیز است: 1 ـ در صورت تمکّن، قربانى شتر باشد و در صورت نبودن آن، گاو و در صورت نبودن آن، گوسفند باشد.»
5. این نوشتهها را دوستدارم. وقتی دقیق با ساعت و تاریخ، نوشتم و تمام حسم، در آن لحظه بود. اگر به نظرتان جالب نیست یا حتی چیز مزخرفی است، ممنون میشوم که بگویید که دیگر نگذارمشان.
سلام دوستم
باز هم مثل همیشه زیبا.
روزیه ما می شد ای کاش ...
علیک سلام
ممنون
لطف دارید بسیار
روزی شما هم می شود ان شاءالله
مثل این عکست
دست نوشته ت رو میگم
اگه داری بازم بذار
منم نوشتم
کم بود ولی نوشتم
عکست تکونم داد
بغضم ترکید
اللهم ارزقنا حج بیتک الحرام
سلام...
چشم
اللهم ارزقنا.