⠀

⠀

۲۴۱. مناره دهم: باقرالعلوم

بسم‌الله
اینکه درست هفتم ذی‌الحجه، شهادت امام پنجم، وقتی است که راه های ورودی مکه بسته شده و همه کسانی که قرار است امسال حاجی شوند، در مکه جمع شده‎اند، بی‎حکمت نیست
وقتی می‎دانیم سال 60، امام باقر(علیه السلام) 5 ساله، با جد و پدربزرگوارشان، همینجا بودند وبعد راهی کربلا می شوند...
امام باقر (علیه السلام) وصیت کرده بودند   ده سال برایشان در منی، عزاداری کنند.
شیعه اثنی عشر، بخش مهمی از هویتش را مدیون ایشان و فرزند بزرگوارشان است.

اینکه علیرغم علمِ‎لدنی و جامع همه ائمه معصومین، لقب ایشان، باقرالعلوم است و انگار باب حج با امام پنجم باز می‎شود و حضورشان، کاملاً محسوس است.1


شب، 88/9/3، شبِ 7 ذی الحجه 1430

شب شهادت امام است؛ اینجا غم را بیشتر حس می‎کنم. سنگین‎تر، ملموس‎تر... حاج‎آقا قدسیان2، در حال سخنرانی‎اند و موضوع بحث، عرفات است. در گوش‎اسماء می‎گویم بدجور هوس بستنی کرده‎ام و دوتایی ریز ریز می‎خندیم.

بعد از سخنرانی، عزیزی ذکر مصیبت می‎خواند واختتام جلسه هم بستنی! است. اسماء با خنده می‎گوید:  کاش یه چیز دیگه از خدا می خواستی!

مقداری با حاج خانم طیبی هم حرف می‎زنم. نمی‎دانم در چه کلماتی قابل توصیفند. خلوص و علاقه عجیبی دارد وامسال، مرتبه چهارمی است که به حج تمتع آمده‎است، اللهم ارزقنا.

بعد جلسه‎کاروان، همه به سمت غذاخوری می‎روند و من هم راهی طبقه اول می‎شوم. کلا در زیارت، کم‌خوردن را ترجیح می‌دهم. برای همین معمولاً بین وعده ناهار وشام، یکی را می‎روم؛ وگرنه آدم سخت‎گیری نیستم و غذاها هم خوب است.

انتهای جلسه تذکر می‎دهند که هزینه قربانی‎ها را به معاون کاروان بدهید تا هماهنگی‎ها انجام شود. قیمت یک گوسفند، 400 ریال سعودی است. یکی از همسفری‎ها قصاب است و چاقویش را هم آورده تا خودش به قربانگاه برود.3

یکی دیگر از همسفری‌ها که تمکن مالی دارد، تصمیم گرفته شتر قربانی کند.4 هرچند این سال‎ها، نشنیده‎ام کسی شتر قربانی کرده باشد، اما سنت هم همین بوده و رسول الله (صلی الله علیه وآله وسلم) در تنها حجی که انجام دادند (حجة الوداع)، ۱۱۰ شتر قربانی کردند، ۶۶ شتر برای خودشان و ۴۴ شتر برای حضرت امیرالمؤمنین ـ علیهما السلام ـ همسفر از حاج آقامصباح در این‌باره می‌پرسد؛ پیشنهادشان این است  همان گوسفند قربانی کنید و مابقی را صدقه دهید. اما حاج آقا قدسیان، می‎گوید منعی ندارد و قرار می‎شود قیمت شتر را بپرسند.

قرار است ۱۱ شب برای زیارت و طواف مستحبی برویم.

رأس ساعت، آماده و حاضر، پایین می‎روم. حاج آقامصباح صحبت می‎کند تا همه جمع شوند. حدود یک ربع بعد، راه‎افتاده و تا سر خیابان می‎رویم. در راه مسجدجن و قبرستان ابی‎طالب را نشان می‎دهد و وقتی می‌خواهیم کرایه‌ها را حساب کنیم، حاج‎آقا می گوید: برخی‎ها متقبل هزینه شده‎اند.

به شعب ابی‎طالب می‎رسیم و گعده موعظه برقرار می‎شود. بالاخره وارد مسجد می‎شویم و به  نیابت از امام باقر (علیه السلام)، نیتِ‎طواف می‎کنیم. حاج‎آقا، این بار طواف را با مجیر آغاز می‎کند:


سُبْحانَکَ یَا اللّٰهُ، تَعالَیْتَ یَا رَحْمٰنُ، أَجِرْنا مِنَ النَّارِ یَا مُجِیرُ
انگار ملائکه عذاب، شانه به شانه‎ام ایستاده‎اند و التماس می‎کنم:


سُبْحانَکَ یَارَحِیمُ، تَعالَیْتَ یَا کَرِیمُ، أَجِرْنا مِنَ النَّارِ یَا مُجِیر

مهربان من، غلط کردم، اشتباه کردم، تو ببخش...


سُبْحانَکَ یَا مَلِکُ، تَعالَیْتَ یَامالِکُ، أَجِرْنا مِنَ النَّارِ یَا مُجِیرُ

فرمانروای همه هستی، صاحب همه چیز... می‎شود مرا پناه بدهی از آتش...

بند بند دعا جان می‎گیرد و مجسم می‎شود. انگار همین الان این عبارات، کلمات بر قلبم نازل می‎شود...

سُبْحانَکَ یَا قُدُّوسُ، تَعالَیْتَ یَا سَلامُ، أَجِرْنا مِنَ النَّارِ یَامُجِیرُ


دو فراز آخرش هم می‎ماند برای سجده بعدِطواف:

سُبْحانَکَ إِنِّى کُنْتُ مِنَ الظَّالِمِینَ

خدایا غلط زیادی کردم.


فَاسْتَجَبْنا لَهُ وَنَجَّیْناهُ مِنَ الْغَمِّ وَکَذٰلِکَ نُنْجِى الْمُؤْمِنِینَ، وَصَلَّى اللّٰهُ عَلىٰ سَیِّدِنا مُحَمَّدٍ وَآلِهِ أَجْمَعِینَ، وَالْحَمْدُ لِلّٰهِ رَبِّ الْعالَمِینَ، وَحَسْبُنا اللّٰهُ وَنِعْمَ الْوَکِیلُ، وَلَا حَوْلَ وَلَا قُوَّةَ إِلّا بِاللّٰهِ الْعَلِیِّ الْعَظِیمِ.
پس دعایش را اجابت کردیم و او را از اندوه رهانیدیم و این‌چنین اهل ایمان را رهایی بخشیم و درود خدا بر آقای ما محمّد و همه خاندان او و ستایس ویژه خدا پروردگار جهانیان است و خدا ما را بس است و چه نیکو کارگزاری است و هیچ نیرو و توانی نیست جز به خدای بلندمرتبه بزرگ.


بلند که می‎شوم، تمام صورتم خیس است؛

دمت گرم که ملائکه عذاب را مرخص کردی... ممنون!

*

 تصمیم می‎گیرم در مسجدالحرام بمانم تا هر وقت که صاحب خانه اذن دهد.


عکس نوشت: این دست خط همان شبم است. بعد طواف 5


پ.ن

1. آنقدر می‎دانم که حضرت امام خمینی که خیلی بیشتر از امثال بنده، به ذوات مقدس معرفت داشتند، در وصیت‎نامه‎شان یک بندِعجیب دارند؛ میان تمام ائمه، فقط از امام پنجم نام می‎برند:  «و افتخار می کنیم باقرالعلوم از ماست » و فقط این عبارت را برای ایشان به کار می برند.

2. کاروان های تمتع، برخلاف کاروان های عمره که فقط یک روحانی دارند، تعداد روحانیونشان بیشتر است و صدالبته، یک روحانی مسئولیت را بر عهده دارد. روحانی اصلی و مسئول کاروان، شیخی بودند بزرگوار، خدا رحمتشان کند حاج‎آقا قدسیان را... هر چند اختلاف عقایدم با این بزرگوار، چندبار کارمان را به بحث و جدل رسانید. سید بزرگوار دیگری، حاج‎آقا مصباح هم در کاروان بودند که خیلی بیشتر حواسشان به معنویت حجاج و زوار بود.

3. در صورت نیاز، به پست پاورقی مراجعه شود.

4. قربانی کردن شتر برای کسی که تمکن مالی دارد، مستحب است. مناسک حضرت امام: «[1119] م ـ مستحبات هَدى چند چیز است: 1 ـ در صورت تمکّن، قربانى شتر باشد و در صورت نبودن آن، گاو و در صورت نبودن آن، گوسفند باشد.»

5. این نوشته‎ها را دوست‎دارم. وقتی دقیق با ساعت و تاریخ، نوشتم و تمام حسم، در آن لحظه بود. اگر به نظرتان جالب نیست یا حتی چیز مزخرفی است، ممنون می‎شوم که بگویید که دیگر نگذارمشان.

نظرات 2 + ارسال نظر

سلام دوستم
باز هم مثل همیشه زیبا.
روزیه ما می شد ای کاش ...

علیک سلام
ممنون
لطف دارید بسیار
روزی شما هم می شود ان شاءالله

گل 1393/07/09 ساعت 21:11

مثل این عکست
دست نوشته ت رو میگم
اگه داری بازم بذار
منم نوشتم
کم بود ولی نوشتم
عکست تکونم داد
بغضم ترکید
اللهم ارزقنا حج بیتک الحرام

سلام...
چشم
اللهم ارزقنا.

ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد