⠀

⠀

ادامه مناره اول

بسم الله الرحمن الرحیم


نهایتاً ... یازدهمین شب سال نو به منزلشان می‌رسم. هول می‌شوم، با اینکه بار اولم نیست، اما قلبم مثل گنجشک، خودش را به دیواره سینه می‌کوبند. نفسم بالا نمی‌آید. گلوله‌های یخ را داخل دست‌هایم می‌فشارم. کلی با خودم فکر کرده بودم وقتی دیدمشان، چه بگویم، از چه حرف بزنم. یادم باشد چه چیزهایی را نباید بگویم و... اما، همه‌اش یادم رفت! حتی یادم رفت بگویم عیدتان مبارک، اجازه هم ندادند که خیلی نزدیک بروم. سرشان شلوغ بود و مهمان‌ها هم زیاد. دلم می‏خواست جلو بروم، عذرخواهی کنم، بگویم:«ما که اشتباه، زیاد می‏کنیم، اما شما بزرگترید و بخشش هم از بزرگترهاست.» اما همان‌جا دم در می‌ایستم و زل می‌زنم به مهمان‏ها. نمی‏دانم ایشان بین این همه شلوغی حواسشان به من هم هست

 بعد راهم را کج می‌کنم، نه راست می‌کنم و تا خانه فرزندانشان هم می‌روم. اینجا درها را زودتر می‌بندند. خلوت‏تر است، اما دیر می‌رسم. گفتند الان نمی‌توانم داخل بروم. همانجا پشت در می‌نشینم و مثل ابر بهار، می‌بارم.
از پذیرایی چیزی نگویم. نمی‌دانستم غذا بخورم یا خجالت. خیلی مفصل بود، خیلی بیشتر از یک کاسه آجیل، یکی دوتا شیرینی و یک ظرف میوه. 6 روز و 6 شب، مهمانشان هستیم و هر بار برای هر وعده غذا، سفره‌هایی می‌اندازند که قبلاً فقط وصفش را شنیده‌‏بودم. از همان‏ها که قدیمی‏ها می‏گفتند از این سر اتاق تا آن سر اتاق، سفره است و مهمان‌ها کیپ تا کیپ می‌نشینند و خادم‌ها پذیرایی می‌کنند. هوای همه را هم دارند. به هیچکس هم نمی‌گویند برو. اینقدر دلم تنگ شده است که یادم رفت برم جلو و بگویم : «آقا جون...عیدی... .»  نه! خدایی اگر هم یادم بود، رویم نمی‏شد که بعد از این همه مدت که آمدم، سراغ عیدی را بگیرم. اما حواسشان بیشتر از اینها جمع بود.
*
عید دیدنی‌های سال 88 ام، از خانه پدربزرگ شروع شد. از مسجد النبی... از کنار جنةالبقیع. و همان‌جا حواله عیدی را هم برای هشت‌ماه بعد می‌دهند. نه اینکه ما بچه‌های امام رضاییم (علیه‌السلام)، همه چیزمان باید با آقا گره بخورد، حتی عیدی‌هایم. چه اینکه قبلش، موقع تحویل‌سال، خدمت حضرت هم رسیده بودم.

اذن تمتع  را همانجا می‌دهند.
...
دلتنگم
برای صحن مسجد النبی
برای ساعت‏ها انتظار برای ورود به روضه منوره، همان‌جا که پیامبر سجاده‌اش را باز می‌کرد و ملائکه در اقتدا به ایشان از هم سبقت می‌گرفتند.
برای بین‌الحرمین.
برای لحظه‌های ایستادن پشت در بقیع و خواندن زیارت جامعه
برای تنها جایی که خطاب جمعِ زیارت جامعه، به تمامه صدق می‌کند.1 
برای... . 2

پ.ن:

1. زیارت جامعه کبیره، یکی از ادعیه‌ای است که از امام هادی (علیه‌السلام)نقل شده‌است که مستحب است در حرم معصومین خوانده‌شود. این دعا اختصاص به یک حرم ندارد و با عبارت «اَلسَّلامُ عَلَیْکُمْ یا اَهْلَ بَیْتِ النُّبُوَّةِ...» آغاز می‌شود. همه عبارات از فعل جمع و ضمایر جمع استفاده‌شده‌است و جنه‌البقیع تنها مکانی است که وقتی زیارت می‌خوانیم، روبرویمان 4 امام بزرگوار هستند و این خطاب جمع،  مصداق کامل پیدا می‌کند.

2.همسفری که واسطه عمره‌دوباره‌ام شد، عکاس خبرگزاری فارس بود. در سال 84، از طرفِ ستادِ عمره دانشجویی، به عنوان عکاس اعزام شد و در کاروان ما جا گرفت. داستان همسفری‌ام با این بزرگوار، مناره بعدی است.

نظرات 0 + ارسال نظر
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد