بسم الله الرحمن الرحیم
چقدر حیف. اینجا راه دور است و نمیتوانم برای همه نمازها به مسجدالحرام بروم. اولینبار که در مسجدالنبی به امامحاضر اقتدا کردم، نفهمیدم چه خواندم و به دلم ننشست. تصمیمگرفتم همه نمازها را بعد از جماعت، فرادا و به شیوه خودمان بخوانم. نمازش حال نداشت. روز دوم یا سوم حاجآقا وزیری، روحانی کاروان عمره در جلسه گفت: «یادم نمیاد تا بحال نمازایی روکه پشت اهلسنت خوندم، اعاده کرده باشم.»
پیش خودم گفتم: «وای به حالت! ایشون روحانی کاروانه، لااقل سالی یه بار میاد، هیچکدومو دوبار نمیخونه، تو هی فقط دلتو ببین!» بین تقدّم وظیفه و دل، وظیفه مقدم است، حتی اگر به دل نباشد.
نظرم مرجعتقلیدم همین است. امام خامنهای(حفظهالله) اقتدا به اهل سنت، درنمازواجب مجزی میداند.. یعنی کافی است؛ مگر در دوحال:
1- عدم اتصال: اهل سنت معتقدند هر مکانی با صوت (به جماعت) وصل میشود. یعنی هر کسی، هر جا بایستد که صدای امام جماعت یا مکبر را ولو با بلندگو بشنود، میتواند به آن جماعت اقتدا کند. اما در فقه شیعه، اتصال به وسیله نمازگزاران، اتفاق میافتد. حتی اگر بین دو نفر یا دو صف، بیش از یک متر، فاصله باشد، اتصال محل اشکال است.
2- خواندن سور عزائم (سجده دار) در نماز واجب که معمولاً سوره نماز صبح روز جمعه را سجده دار میخوانند.
احادیث معصومین خصوصاً امام ششم که فقهما منتسب به ایشان است، کم نیست. از ایشان روایت شدهاست: «مَنْ صَلَّى مَعَهُمْ فِی الصَّفِّ الْأَوَّلِ فَکَأَنَّمَا صَلَّى مَعَ رَسُولِ اللَّهِ، صلی الله علیه وآله، فِی الصَّفِّ الْأَوَّل ؛ هر که با آنها (اهلسنت) در صف اوّل نماز بگذارد، گویا با رسول خدا در صف اوّل نماز خوانده است.»1 واقعاً بیشتر از این میخواهیم؟
یک بار هم امام از اسحاق بن عمار میپرسند: «یَا إِسْحَاقُ أَتُصَلِّی مَعَهُمْ فِی الْمَسْجِدِ؟ قُلْتُ: نَعَمْ قَالَ: صَلِّ مَعَهُمْ فَإِنَّ الْمُصَلِّیَ مَعَهُمْ فِی الصَّفِّ الْأَوَّلِ کَالشَّاهِرِ سَیْفَهُ فِی سَبِیلِ اللَّهِ؛ ای اسحاق، آیا با مخالفین در مسجد نماز می خوانی، گفتم: آری، امام فرمودند: با آنها نماز بخوان؛ زیرا کسی که با آنها در صف اوّل نماز بخواند مانند کسی است که شمشیرش را در راه خدا آخته است. »2 و به نظرم این اجر و ثواب در ازای حفظ وحدت است. وحدت بین مسلمین آنقدر مهم است که امام معصوم خیلی از مسائل را نبیند.
*
اینجا همیشه سعی میکنم در صف نماز، جایی را پیدا کنم که بیتالله دیده شود. مستحب است بعد تکبیرةالإحرام، سر پایین باشد و چشمها مُهر نماز را نگاه کند؛ هر چند اینجا روی سجادهام، مِهر نیست. یعنی جهت حفظ وحدت و عدم درگیری، معمولاً جایی میایستم که روی سنگفرشها سجده کنم یا مُهر را توی دستم نگه میدارم و موقع سجده گذاشته و بعد از سجده، بر میدارم. اما اگر هم بود، مغناطیسِ این مکعب جادویی نمیگذارد جای دیگری را نگاه کنم؛ حتماً مشکل من است که هنوز بندگیکردن بلد نیستم.
از امروز تا شروع حج تمتع، کاری بهجز زیارت نخواهم داشت. خرید هم که برای بعد از اتمام اعمال است و الحمدلله با مادر، همنظرم؛3 اینجا آمدهایم تا از دنیا و جاذبههایش دست بکشیم، آنوقت دوباره بگذاریم دنیا مشغولمان کند؟
پ.ن:
1. شیخ صدوق، الهدایة، ص53؛ شیخ کلینی، کافی، ج3، ص380؛ شیخ صدوق، امالی، ص449؛ شیخ صدوق، من لا یحضره الفقیه، ج1، ص382؛ شیخ حر عاملی، وسائل الشیعه، ج8، ص299-300. سند این روایت صحیح و معتبر است. امام خمینی، الخلل فی الصلاة، ص8. محمد بن علی بن الحسین بإسناده عن حماد بن عثمان.
2 . شیخ طوسی، تهذیب، ج3، ص277 و شیخ حر عاملی، وسائل الشیعه، ج8، ص301.
3 . آنروزها، این باور عمومی جایگزیننشده بود که از آنجا سوغات نخریم. همیشه اینحدیث را خواندهبودم: «اِذا خَرَجَ اَحَدُکُم اِلی سَفَرٍ ثُمّ قَدِمَ عَلی اَهْلِهِ فَلْیُهْدِهِمْ وَلْیُطْرِفْهُمْ وَلَوْ بِحِجارةٍ»
هر گاه یکی از شما به سفر رفت، هنگامی که به سوی خانه و خانوادهاش برمی گردد، حتما برایشان هدیه و سوغات آورد، حتّی اگر شده، سنگی باشد! مکارم الاخلاق، طبرسی، ص۲۶۶، بحارالانوار، ج ۷۹، ص۲۸۳.
یعنی دستِخالی از سفر برنگردید. اهلِزیادی خریدکردن هم نبودم، اما در حد سوغات اوردم. در سالهای اخیر، چند نکته مهم باعث شد سالهای پیش خیلی از حجاج، از آنجا چیزی خریداری نکنند.
الف) قتلعام شیعیان یمن و بحرین توسط عربستان و عدمِکمک به اقتصاد اینکشور.
ب) اجناسِعربستان، تولیدِکشور خودشان هم نیست، بلکه اکثراً Made in China است. اگر قراراست چینی بخریم، محصولِایرانی از کشورخودمان میخریم و هدیه میدهیم.
ج) امام خامنهای (حفظهالله) هم روی مسئله تاکید داشتند:
من با سوغاتی خریدن مخالف نیستم، اما با این بازارگردیها چرا؛ خیلی بد است. یک عدهای عطش بازارگردی دارند؛ اینها ملت شما را، مردم شما را سبک میکند؛ حیف است. میروند یک جنسهائی را میخرند، غالباً هم جنسهای بیکیفیت از کشورهای دوردستِ سودجو که با همان کمپانیهای داخل آن کشور میزبان، بندوبست دارند. برای حجاج جنس بدلی و بیکیفیت درست میکنند، میآورند توی این بازارها میریزند، شما هم میروید این ارز خودتان را و عِرض خودتان را میریزید برای اینکه این کالاهای بیکیفیت را خریداری کنید. امروز در کشور ما خوشبختانه کالاهای داخلی با کیفیت خوب، متنوع، زیبا، ساختهشدهی دست کارگر ایرانی ـ برادر خودتان ـ فراوان است. بعضیها قبل از اینکه سفر مکه بروند، سوغاتیهای سفر را در اینجا میخرند - کار خوبی است - نگه میدارند؛ بعد که برگشتند، همانهائی را که در بازار شهر خودشان تهیه کردهاند، به عنوان سوغاتی میدهند. هدیهی سفر است دیگر، خوب است. این کار، خیلی کار خوبی است.
بعضیها به عنوان چیز متبرک، از آنجا سوغاتی میآورند؛ تبرکی ندارد. این جانمازهائی که در سنندج و کردستانِ خودمان میبافند، بهمراتب از جانمازهائی که از آنجا میآورند، بهتر است. برادر خودتان را تقویت کنید، ساخت دست او را که هم زیباتر است، هم بهتر است، بخرید و این را به عنوان سوغاتی بدهید. این را آنجا ببرید و به افرادی که دوست دارید، سوغاتی بدهید. همهی اجناس خودمان همین طور است؛ حالا من جانماز را مثال زدم که مقدسترین است. اینها را رعایت کنید. بیانات در دیدار کارگزانِحج 11/7/1390.