⠀

⠀

مناره هشتم ـ 7

بسم الله الرحمن الرحیم

منا ـ روز دهم ـ ساعت؟
- بلندشو! نمازت قضا میشه‌ها. خیلی وقته اذانو گفتن.
 صدای اسماء، هم اتاقیم است. اینجا، من؟! بعد از کلی فکر کردن یادم می‌آید دیشب از شدت خستگی، روی زیراندازش خوابم برده بود؛ حالا خودش چه جوری و کجا خوابیده را نمی‌دانم. لای چشمایم به اندازه خطی باز می‌شود و آسمان را از لای درز ورودی خیمه، نگاه می‌کنم. ظلمات... مدتی طول می‏‌کشد که بتوانم تکان بخورم و نیم‌خیز شوم. از بیدارشدنم که مطمئن می‏‌شود، می‏‌خوابد. تازه وضویم را گرفتم که صدای اذان بلند می‏‌شود.

  بعد از چند دقیقه، ویندوزم بالا می‌آید، اطلاعاتم به روز رسانی می‌شود. اذان قبلی، برای نماز شب بود نه صبح و تازه دارند اذان صبح می‌گویند؛

 - اسماء جان! بلند شو نماز... تازه اذان گفتن.
بی‌‏انصاف‏‌ها فکر نکردند کمی جا برایم بگذارند. چاره‌‏ای نیست.  مادر، سمت راست خیمه، کنار در دراز کشیده‌است. تنها جای باقیمانده، سمت چپ، کنارِ درِ خیمه است که پر از کفش زائرین است.کفش‌‏ها را کنار می‏زنم، زیرانداز و پتویم را برمی‌دارم و آنجا پهن می‌کنم. بی‌خیال. دراز می‌کشم. تازه چشمانم گرم شده که صدای مادر می‏آید:  
- چرا زیر پای من خوابیدی!
-  خب کجا بخوابم!
- زیر پام نخواب، اینجور باید برعکس بخوابم، سرم زیر پای مردمه.
- مامانم! شما زیر پای منی، منم زیر پای شما...
- گفتم اینجا نخواب مهدیه!
از خستگی و بی‌خوابی گریه‌ام می‌گیرد. مادرم از بچگی، هر وقت زیر پایش می‌خوابیدیم، می‌چرخید و برعکس می‏‌شد.  اصرار بی‌‏فایده ‏است. حتی قانون خدا هم تبصره دارد! می‏‌روم وسط چادر زیر پای بقیه می‏‌خوابم.۱
منگ از خواب بیدارم می‌کنند. می‌خواهند سفره صبحانه را وسط چادر بیندازند. صدای معاون کاروان را می‌شنوم : «اون چارتا خانمی که دیشب خودشون اومدن، سنگاشون رو زدند؟»  خدا پدر و مادرش را بیامرزد که اصرار کرد، غرهایم را تحمل کرد و مجبورم کرد دیشب سنگ‌هایم را بزنم. اصلش این است که روز باید زد، اما برای خانم‏‌‏ها استثناء شده که می‌‏توانند شب هم بزنند. همان بهتر که از تبصره حق‌تعالی استفاده کردیم، وگرنه الان رمقی برای سنگ‌زدن نداشتم.
امروز در عربستان، عید قربان و بساط تبریک عید، دیده‏‌بوسی و پخش شکلات به راه است. کاری ندارم، باید صبر کنم خبر ذبح گوسفندها را بدهند و بعد تقصیر کنم.۲ سابقاً قربانگاه همین‌جا در منا بود. اما چون گوشت‌‏ها حیف و میل می‏شد، یک قربانگاه با  تجهیزات کامل در خارج منا ساختند. حالا همه نیابت داده‏‌اند که از طرفشان گوسفندشان را بکشند. یکی از آقایان همسفر، قصاب است. در هواپیما می‏‌گفت: «ساطورم لای حوله احرامم، تو چمدونه. خودم می‏خوام گوسفندمو بکشم.» با همسرش آمده است. نمی‏دانم آخر سر، گوسفندش را خودش ذبح کرد یا نه!
باز خوابم گرفته است. خوابیدن‌های نصفه و نیمه که زیرنویس سر و صدا دارد، خستگی را تشدید می‌کند. دیشب وقتی همه از خستگی، بیهوش شده بودند، یکی از همسفری‌‏ها نشسته و با چشمان بسته، نماز شب عید می‌خواند؛ اللهم ارزقنا. مادر می‏‌رود غسل کند و بعد مسجد خیف برود. شب...اشتباه شد. روز بخیر
*
«السلام علیکم و رحمه الله و برکاته»
چرا همه رو به من نشستند؟
چند ثانیه بعد: نه! مثل اینکه جلوی همه خوابیده ام.
عقربه‌های ساعت، هنوز به ساعت 2 نرسیده‌اند که معاون کاروان، یا الله گویان، پرده خیمه را کنار زده و لای دو لنگه آن می‌ایستد: «سلام علیکم... بغیر از این 4 تا حاج‌خانوم که می‌خونم، خانم رضایی، منصوری و جوادی و حبیبی، قربونی برای بقیه کاروان انجام‌شده، مبارک باشه...»
تمام شد؟ باید از احرام خارج‌شوم؟! به همین زودی؟ همه به هم حاجی‌شدن را تبریک می‌‏گویند، یعنی خدایا می‏‌توانم حاجی هم بمانم؟
مادر می‌رسد.
-    سلام مامان جون! خبر دادن گوسفندا رو ذبح کردن.
-    خب به سلامتی! مبارک باشه! تقصیر  کردی؟
-    نه! خواستم شمام بیاین، بعد.
ناخن‌گیر و قیچی را در می‌آورم. کمی از ناخن و قسمتی از موهایم را می‌چینم و همان‌جا کنار در چادر، کمی خاک‌ها را کنار می‌زنیم و زیر خاک می‌گذارمش.۳
-    مبارک باشه.
مادر را بغل می‌کنم، یک دانه اشک سر می‌خورد و پایین می‌افتد. «ممنون مامانم...»


پ.ن:
۱. مادرم نه صرفاً بخاطر احترام به شخص، چون هر چه باشد احترام والدین خصوصا مادر اولی است؛ بلکه بدلیل رابطه نسبی بچه‏هایش با پیغمبرخدا، هیچ‌وقت پایش را به طرف فرزندانش دراز نمی‏کند.
 ۲. اعمال روز عید، به ترتیب سنگ‌زدن به جمره عقبی، ذبح و در آخر تقصیر یا حلق است.
۳ . بعد از قربانی، خانم‌ها  مثل عمره، تقصیر می‌کنند. آقایانی که برای دفعه اول، مشرف می‌شوند، اگر مشکلی ندارند، باید موهایشان را از ته بزنند که به این عمل، حَلق گفته می‌شود؛ آقایانی که سفر اولشان هم نیست، واجب نیست حلق کنند و می‌توانند تقصیر کنند. با تقصیر یا حلق، محرم از احرام خارج می‌شود.
نظرات 0 + ارسال نظر
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد