⠀

⠀

تجربات

  • توصیه یکی از معلم های دبیرستان بود: «هر روز بعد از نماز صبح، نماز استغاثه به امام زمان (عجل الله تعالی فرجه الشریف) بخوانید و از حضرتشان بخواهید ایشان آن روز دستتان را بگیرند، ایشان جلو حرکت کنند و شما پشت سرشان، عجیب وقتتان بابرکت می شود.»
    این را به عینه می دیدم، روزهایی که بدون هیچ عمل خاصی، همین جور از دستم در می رفت، روزهایی که به بطالت می گذراندم، بعد می دیدم آن روز نماز استغاثه را فراموش کردم بخوانم...
  • دعاهایی که خطابشان به خداورند است، عجیب تو طواف بیت الله می چسبد؛ وقتی که می خوانی: «سبحانک یا رحیم تعالیت یا کریم أجرنا من النار با مجیر...» انگار همین لحظه، یک سمت آتش دوزخ است و طرف دیگر رحمت بی اندازه او... نگاهت به آتش است و امیدت به وسعت مغفرتش... وقتی می رسی به «یَا رَبَّ الْبَیْتِ الْحَرَامِ یَا رَبَّ الشَّهْرِ الْحَرَامِ یَا رَبَّ الْبَلَدِ الْحَرَامِ...»
    خدایا! این بنده حقیر توست درست در همین جا، در ماه حرام، مسجد الحرام...؟!؟!
    کمیل، مجیر، یستشیر، جوشن کبیر، مناجات حضرت امیر المومنین(علیه السلام) در مسجد کوفه، مناجات شعبانیه، دعای ابوحمزه... انگار این دعاها را برای همین جا گفته اند... .
  • و در سعی ـ که همیشه آنقدر آدم را هول می کنند و سریع انجام می دهند که لذتش را نمی بری ـ دعاهایی که خطاب به مولایمان مهدی فاطمه (عجل الله تعالی فرجه الشریف) است، دل آدمی را بارانی می کند.... تازه سعی ات معنا پیدا می کند، آمده ای اینجا، می روی، می آیی تا مولایت را بیابی، چشمه حیات... «متی ترانا و نراک» و این بار صد افسوس که یقین داری آقایمان همین جاست و غریب، قریب... *

*تجربه شخصی بود، وقتی سر سعی حج تمتع، خواستم چیزی بگذارم که گوش دهم تا مسافت این راه یکدست راحت تر تمام شود؛ تنها دعایی که در گوشی ام بود، ندبه بود و عهد و آل یاسین... و عجیب هوای دلم را بارانی کرد.
**رسما عذرخواهی از گل عزیز که نمی رسم مرتب آپ بکنم. دعا بفرمایید خدا به وقتم وسعت دهد.