⠀

⠀

237. ده روز گذشت...

بسم‌الله

شد ده روز... یکی دو روز بعد از زمانی که تصمیم گرفتم دوباره شروع کنم، یادشان افتادم.

یاد اولین روزی که زنگ زدند و مرا دعوت کردند به ستاد عمره دانشجویی. برای سی‎دی سال 85، به جای خاطرات مکتوب، خاطرات شفاهی می‎خواستند، چرایش را هم نمی‎دانم؛ نمی‎دانم بین این همه کاروان و این همه دانشجو، چرا قرعه فال به نامِ منِ دیوانه زدند.

 

ادامه مطلب ...