بسم الله الرحمن الرحیم
سالنی که هستم را خوب میگردم. ملخ تا اینجا آمدهاست. به سمت سالن بعدی میروم. هر مأموری هم که میخواهد جلویم را بگیرد، با 4 کلمه، ایما و اشاره، منظورم را میفهمانم و رهایم میسازد. سالن دوم هم نیست. اما نهایتِ جویندگی، یابندگی است. چرخدستیها، با نظم و تربیت، در سالن بیرونی، یکجا نشستهاند. آخری را میکشم و برمیگردم. موقع برگشت، دو سه نفر مأمور گیر میدهند، چرخ را که میبینند، ولم میکنند. وسایل را باز میزنم و به بازرسی بعدی میرسم. اینجا محل تفتیش بارهاست. برخی از هموطنان، کمی آنطرفتر، مشغول بستن چمدان هستند. اینجا و اینبار تا «فیها خالدون» چمدانهای خصوصاً ایرانیها را میگردند و حتی یک ساک را هم بیخیال نمیشوند.
آب دهانم را قورت میدهم و چمدان اول را روی میز میگذارم؛ «و جعلنا»1 را زیر لب زمزمه میکنم. تنها ممنوع همراهم، مفاتیح است.2 وقتی مأمور سعودی میخواد زیپ چمدان را باز کند، با دیدن برچسبِ فرودگاه ثالث که روی چمدان خورده، بیخیال میشود و ندیده بارهایمان رد میشود. این اگر تنها حسن چرخیدنمان باشد که با پرواز مستقیم به عربستان نیامدیم، راضیام. الحمدلله رب العالمین
یک بازرسی دیگر را هم رد میکنیم تا به سالنی برسیم که ترمینال اتوبوسهاست. عقربه کوچک، سلانه سلانه، خودش را به عدد 7 رساندهاست. وقتی به فضایباز فرودگاه میرسیم میفهمم به هوای چرخدستی، دو ایست چک کردن مدارک را رد کردهبودم.
نیمچه ماشین باری میرسد و ساکها را حوالهاش میکنیم. چرخها خالی میماند. دوتا از خانمها چهارزانو روی چرخ نشسته و همسرانشان وظیفه هُلدادن را بر عهده میگیرند مصداق اتم و اکمل «الرِّجَالُ قَوَّامُونَ عَلَى النِّسَاءِ»3 دقیقاً همینجاست.
پرچمهای سهرنگ مثلثی روی طناب تاب میخورند و از دور برایمان دست تکان میدهند. در فضای بیرونی و مسقف فرودگاه جده، هر کشوری محل اسکانی دارد که کاروانهای آنکشور، در آنجا موقتاً مستقر شده تا به مقصد بعدی اعزام شوند. حالا مدینه باشد یا جُحفه.
مدیر کاروان با دشداشه سفید، منتظرمان است. کمی زودتر از ما رسیده و حالا با تلفنهمراه مشغول انجام هماهنگیهاست.
صبحانه، استراحت، خواب؛ تنها کاری که میشود کرد. البته یکسری نیمکت نارنجیرنگ، برای نشستن تعبیهشدهاست، که فعلاً به تخت بیشتر شباهت دارد. دیگر کسی حواسش به زشت است و عیب است و از این چیزها نیست. بعد از 5 ساعت و نیم علافی، اینجا تنها جایی است که به قول مادربزرگم میتوانیم چروکهای تنمان را باز کنیم. هر کسی که زودتر اقدام کند یک نیمکت، قسمتش میشود، بقیه هم نشسته چرت میزنند.
در این بین سیمکارتهای عربی را هم توزیع میکنند. تهران وقتی از چون و چرایی سیمکارت پرسیدیم، گفتند خودمان میخریم و تحویل میدهیم.
11:30 صبح، اعلامِ حرکت میکنند. دو مأمور سعودی جلوی اتوبوس ایستادهاند. اول میخواهند صف دوتایی تشکیلشده و هر کس با مَحرمش بایستید. ولکن هم نیستند. آخر با ترفند اینکه هنوز مَحرمشان نیامده، بعد از اینکه مردها همگی سوار شدند، میپذیرند که خانمها هم دو به دو بایستیم. قبل از سوار شدن، مأموری دم اتوبوس ایستاده و گذرنامهها را تحویل میگیرد و سوار اتوبوسهای بدون سقف میشویم. 4
تقریباً همه سوار شدهایم که صدای اذان بلند میشود. قصد نمازخواندن داریم، اما اجازه پیادهشدن، نمیدهند. مأمورسعودی، همه گذرنامهها را میگیرد و به راننده تحویل میدهد و راننده آنرا در صندوق بالای سرش میگذارد و در آن را قفل میزند. 5
ساعت 12و نیم ظهر، بعد از دهساعت معطلی در فرودگاه جده، به سمت جحفه حرکت میکنیم.
پ.ن:
1. . وَجَعَلْنَا مِنْ بَیْنِ أَیْدِیهِمْ سَدًّا وَمِنْ خَلْفِهِمْ سَدًّا فَأَغْشَیْنَاهُمْ فَهُمْ لَا یُبْصِرُونَ* و در پیش روی آنها سدی قرار دادیم، و در پشت سرشان سدی، و چشمان آنها را پوشانده ایم، لذا چیزی را نمیبینند. سوره مبارک یس ـ آیه 9.
2 . یادآوری کنم که سال 88، گوشی بود، اما خبری از برنامه جاوای مفاتیح و قرآن نبود. ضمن اینکه ورود موبایل به مسجدالحرام و مسجد النبی، ممنوع بود.
3. . سوره مبارک نساء ـ آیه 34؛ برای قوام، معانی متعددی ذکر شدهاست از جمله تکیهگاه بودن است... چوبی را که کنار گل یا نهال درخت میبندند که باعث شود بوتهگل و نهال، صاف رشد کند، قوام میگویند.
4 . مردان زمانی که مُحرم میشوند، در روز و حین حرکت، نباید زیرسقف حرکت کنند. در عمره مفرده معمولاً برنامه کاروان به این صورت است که بعد از نماز و ناهار در مدینه، به سمت مسجد شجره حرکت میکنند؛ و تا غروب همانجا میمانند و بعد نماز مغرب به سمت مکه میروند تا مشکلی برای آقایان پیش نیاید. اما در تمتع، به علت تعداد حجاج، اتوبوسهای بدون سقف تعبیه شده که هنگام حرکت، مشکلی پیش نیاید.
5. سیستم کنترل گذرنامهها در ایام حج، دم و دستگاه عریض و طویلی دارد که مکتب الوکلاء نامیده میشود. همانجا، دو برچسب عریض و طویل هم وسط گذرنامه میزنند و پولش را میگیرند؛ در هر برچسب، 6 تیکت دارد که برای استفاده از وسیله نقلیه عمومی در ایام حج است. و برای هر مسیر یک برچسب، جدا میشود. در فرودگاه گذرنامه را تحویلگرفته و تا فرودگاه و موقع برگشت، دیگر گذرنامهها را نمیبینم. حتی دست مدیر کاروان هم نیست. فقط در اختیار مأمورین سعودی است. از فرودگاه، به راننده اتوبوس، از راننده به مسئول پذیرش هتل و... تا مبادا کسی بدون هماهنگی، در این ایام سر از شهر دیگری دربیاورد. با ویزای حج، صرفاً میتوان با هماهنگی وارد مکه، مدینه و جده شد و لاغیر...