بسم الله الرحمن الرحیم
همینجا، قصه دفترم را هم بگویم. از یک سمت دفتر، شروع میکنم به نوشتن نام هر کسی که به ذهنم میرسد.
اول از فامیل شروع میکنم: پدری و مادری، دور و نزدیک، و الأحیاء منکم و الأموات... حاضران و درگذشتگان، پیر و جوان، کوچک و بزرگ...
بعد هم سراغ دوستان خانوادگی، دوستان و معلمهای دبیرستان، اساتید و دوستان و همکلاسیهای دانشگاه، همکاران اداره، اسم هر کسی که یادم میآید. از معلمان دبستان و راهنمایی تا مدیر و معاون و روحانی کاروانهای عمره. خلاصه هر کسی که جایی دیدمش، حقی گردنم دارد و با هم، همکلام شدهام، در دفترم ثبت میشود.
بعد هم یکی یکی پیامک رفقا را مینویسم. التماسدعا فصل مشترک همه پیامهاست. حالا بعضیها خلاقیت دارند و با شعر جواب میدهند و برخی هم صادقانه، بیریا و بدون غل و غش.
یکی سفارش میکند در مسجدالحرام یادش کنم، دیگری در عرفات و سومی در مسجد امام علی (علیهالسلام) خلاصه که هر کسی توصیهای دارد:
- دلم کعبه، بقیع، روضه رضوان و مسجد شجره میخواد.
- ناامیدم از زمین و از زمان/پاسخم نه این، نه آن نمیدهد/ پارههای این دل شکسته را/گریه هم دوباره جان نمیدهد/خواستم که با تو دردودل کنم/گریهام ولی امان نمیدهد...
- روی خاک عرفه، اسم من و مریم رو بنویس.
- سفرت بخیر اما/تو رو دوستی خدا را/ چو از این کویر وحشت/ به سلامتی گذشتی/ به شکوفهها، به باران/ برسان سلام مارا
- یادته این شعر را قبل از سفرم برام فرستادی، خوش بحالت، دعا یادت نره، مسجدالحرام اسمم رو ببر.
- وقتی پرده سیاه خانه خدا رو دیدی، یاد من روسیاه بیفت.
- دعا کن مشکلم حل بشه
- آبرویم را نریزی دل/ای نخورده مست/ فرصت دیدار نزدیکست.
- یه سیم از عرفات به بین الحرمین (موقعی که زنگ میزنم برای خداحافظی، او هم میگوید امسال روز عرفه در حرم سیدالشهداء است...)
- یکی هم دعایش راجامع میکند:
- علم، حکمت، حسن خلق، سلامت و سعادت دنیا و اخرت، خیر دنیا و آخرت، عاقبت بخیری در دنیا و آخرت، عقل، صبر، دکترا دانشگاه تهران یا تربیت مدرس امسال، وسعت روزی، مامانم، زیارت عتبات عالیات، مبلغ، راوی اسلام و قرآن، یار امام زمان، سلام مدینه :)، فوق خالهام، دوتا خواهرم، کنکور قبول شن... (جواب دادم احیاناً چیزی جا نینداختی!)
- قبول باشه. ان شاءالله ما رو هم دعا کنید. البته بجا نیاوردم./ آهان قربونت برم. از طرف من، خدا را ببوس.
- خواهشا ویژه دعا کن، ان شاءالله به بهترین ها دست پیدا کنی.
- امیدوارم همسفر امام عصر (عجلالله تعالی فرجهالشریف)باشید؛ از اینکه یادم کردید، ممنونم.
- حالی دست داد، یاد آر ز شمع مرده یاد آر.
- سلام. حج سفری است یکتا. این را آنانی که رفتهاند، بهتر میفهمند شاید. از ما هم یادی کنید.
- Salam mano khili doa kon ke Khoda Komakam Kon baray Konkor. Agh zahmat nist mishe baraye man medad tabark kony .1
- Salam, Khili eltemase doa darim. Madyuni doam nakoni. Safar be kheir, eeshalla vaghti bargashti Anfolanza nadashte bashi ama shohar dashte bashi
- YE TIKE AZ NAVDVN TALA BARAM BIAR, YE NAKH AZ PARDEY KHUNEY KHODA... 2
پ.ن:
1. فینگلیش نوشتن، بخاطر حفط امانت است. ده دوازدهسال پیش، خیلیها فینگلیش مینوشتند. چه اینکه ارزانتر از پیامک فارسی بود و بعضی گوشیهای جدیدی که تولید میشد، صفحه کلید فارسی نداشت.
2. حالا فکر نکنید دعاهای ملت را نوشتم و یادم رفت دعا کنم. غیر از آنهایی که در اعمال و جاهای مختلف، یادم میآمد، سه بار تمامی اسامی را از روی دفترم خواندم؛ در مسجدالحرام، مسجد النبی و مسجد الخیف... همه اسامی دفترم را دعا کردم. اتفاقا در ولیمهمان، یک از فامیلهای دور، بعد از زیارتقبول گفت: منو دعا کردی؟!
- اگه خدا قبول کنه، بله به یادتون بودم.
- (با لبخند و طنز ادامهداد) دروغ نگو دیگه! بین این همه آدم که منو یادت نبود. حالا کلی دعا کردی دیگه...
وقتی برایش جریان دفترم را گفتم، باورش نمیشد. چشمانش از ذوق برق زد؛ چند بار دیگر هم پرسید: واقعاً منو به اسم دعا کردی!؟
او هم «لیطمئن قلبی» میخواست. حضرت ابراهیم (علیهالسلام) همهمان را بد عادت کردهاند.