-
2 سال پیش
1391/03/28 23:44
دوسال پیش این شب، را در حرم رسول الله وبیت الله الحرام، خوب خوابیدم... برایم مبعث دوشب بود، شب اول به تقویم عربستان، مدینه بودم؛ روضه النبی و شب دوم در لباس احرام مکه... بیت الله... و چقدر زود دیر می شود...
-
نرفتم
1391/03/14 23:54
همه اش بهانه ای بیش نیست، خودم می دانم. اما سر جمعش یک کلمه است: نچسبید، همین! لطفا تا آخرش بخوانید و بعد نظر بدهید (البته اگر کسی این طرف ها گذرش می افتد...) *یک زمانی خیلی دلم می خواست بروم، خیلی سال پیش، آن وقت ها که دبیرستان بودم وتازه زمزمه اش بود. نهایتا 4، 5 تا مسجد توی تهران برنامه داشتند. خیلی از بچه ها می...
-
علیکم بالإنصاف
1391/03/14 01:07
انصاف هم خوب چیزی است آقایان سازمان حج وزیارت! مدینه و 4 روز؟! اصلا با هم جمع می شود؟! کمی هم فکر کنید، خودتان سالی چند بار مشرف می شوید، فکر زائر بنده خدا را نمی کنید که قرار است برای اولین بار برود و آن وقت می گویی فقط 4 روز؟! 4 روز در مدینه به کجای زائر می رسد؟ می ماند هروله کنان میان بقیع و حرم رسول الله (صلی الله...
-
رفیق
1391/02/19 13:40
سیراب نمی شوی، هر چه هم بروی، بگو هزاربار، بگو سالی یکبار، دوبار و... دیروزی همکاری می رفت که برای اولین بار آغوش گرم رسول الله را تجربه کند؛ دوساعتی جمعا با هم حرف زدیم و کلی از توصیه ها را گفتم. هر وقت این حرف ها را می زنم، انگار برای خودم مجسم می شود؛ اللهم ارزقنا حج بیتک الحرام فی عامی هذا وفی کل عام
-
قبولی
1391/02/01 22:28
چندسال پیش، این روزها، گوشی دستم بود که حلالیت بطلبم؛ اولین بار بود که می رفتم وهمه کلی التماس دعا... اول قرار بود که آن سال اول پسرها را ببرند و سفر دخترها بماند برای رجب وشعبان؛ خیلی ذوق کرم، اما بعد برنامه شد مثل سابق، اولین پرواز داشجویی از تهران، پرواز 17 تیرماه و مدیر کاروان، همه جوره هوایمان را داشتند، توی...
-
تخریب
1390/12/18 15:33
چند روز پیش بالاخره بعد از دو هفته، توانستم با یکی از دوستان که برای اولین بار مشرف شده بود عمره، حرف بزنم و عجیب پر شده از آنجا، حیف که راه دور است وگرنه با سر می رفتم دیدنش... می گفت تمام مساجد سبعه را خراب کردند، جز مسجد فتح... مسجد سلمن، حضرت زهرا (سلام الله علیها)، مسجد حضرت امیرالمومنین (علیه السلام) یک مسجد...
-
هوای دوست
1390/11/21 00:44
گاهی آدم وقتی خاطراتش را مرور می کند، یاد عزیزی می افتد وخاطرات شیرینش با او... گاهی دلت هم هوایش می کند... گاهی دلت برایش تنگ می شود... دلتنگیت که شدید شد، اگر بخواهی درباره اش حرف بزنی، بغض راه گلویت را می گیرد... و آخرش... بلورهای اشک، چشم هایت را تر می کند... اما وقتی خیلی دلت تنگ شد، دیگر یاد روز وشبت می شود او،...
-
دلتنگ
1390/10/19 02:48
می گویند وقتی رابطه ای عمیق شد، وقتی دوستی دلش گرفت، دیگری یادش می کند... . . . و دلم برای بیت الله تنگ شده می شود دل بیت الله هم برای این حقیر تنگ شود
-
مناره علی (علیه السلام)
1390/08/23 20:57
میخواستم از جایی بنویسم که رنگ وبوی مولایمان را دارد؛ خواستم بروم سراغ «غدیر» که «شرف المکان بالمکین» ؛ «مکین» اش آنقدر سخی بوده که «مکان» را جاودانه سازد در تاریخ... ؛ گفتم شاید «شرف مکین» ، جایی بجز غدیر نیز در «مکان» ، یافت گردد؛ رفتم سراغ حجاز، سرزمینی که قدم به قدمش بوی پیامبر را میدهد؛ از مکه و طائف و حنین...
-
ثواب حج
1390/08/06 19:13
اللهم ارزقنا حج بیتک الحرام فی عامی هذا وفی کل عام «و واعدنا موسی ثلاثین لیلة و أتممناها بعشر...» از همین امشب است... ده شب! همان ده شبی که خداوند به وعده موسی افزود و قومش گوساله پرست شدند. از همین امشب است... ده شب، که منتهایش می شود عید الأضحی... از همین امشب است، ده شب، بخوانید... بعد صلاهًْ مغرب، 2 رکعت؛ حمد و «...
-
بی معرفت
1390/08/02 13:02
باز هم رفت! بی معرفت، فکر صاحبش را نمیکنند، هر سال سرش را می اندازد پایین و در آخرین دقایق، یک مسافر پیدا میکند که آویزانش شود برای رفتن! سالی که می رفتم مکه، هر چه گشتم کتاب مناسک مقام معظم رهبری را پیدا نکردم؛ فقط روی سایت دفترشان ، کتاب الکترونیکیاش بود؛ چارهای نبود؛ کتاب را دانلود و صفحهبندی کردم؛ دقیقا شبی...
-
معرفت
1390/07/28 06:35
چهارشنبه، 90/7/27: فعلا حلال کن تا دعات کنم! تازه از در خونه زده بودم بیرون، باز هم یک شماره دیگر، نکنه خودشه؟ -فلانی! تویی؟! - آره! الان شارژ ندارم. (این یعنی اینکه الان می تونم صحبت کنم، مشکلی نیست...) زنگ زدم! - سلام بی معرفت! معلومه تو کجایی؟ خوبی؟ کجایی الان؟ - سلام، روبروی قبة الخضراء - دروغ می گی؟! - آره! دروغ...
-
بی مقدمه
1390/07/26 16:57
دوشنبه، 90/7/25: اللهم ارزقنا حج بیتک الحرام دوست عزیزم، می خواهیم در جوار خانه خدا و مسجدالنبی آغازگر زندگی مشترکمان باشیم. التماس دعا. حلال کنید (اسمش)!بوس س س س ***** دیروز بی مقدمه رسید؛ سر کلاس بودم و با یک شماره جدید این SMSرا فرستاد! خوب بود، اسمش تک بود و فهمیدم کیست! اما او نفهمید با دل من چه کرد... نفهمید!...
-
حج
1390/06/28 00:06
این یادداشت، بدون هیچ ویرایشی روی وب قرار می گیرد، حرف دل است، ببخشید اگر سر وته ندارد... زنگ... sms... ایمیل... و هر گونه وسیله ارتباطی دیگر، این روزها دست و دلم را می لرزاند؛ اینکه یک نفر، یک دوست، یک آشنا زنگ بزند و بپرسد حج را چه کنم؟ کتاب بخواهد، راهنمایی بخواهد، توصیه بخواهد، یا هر چیز دیگر، فقط سعی می کنم جلوی...