بسم الله الرحمن الرحیم
نهایتاً ... یازدهمین شب سال نو به منزلشان میرسم. هول میشوم، با اینکه بار اولم نیست، اما قلبم مثل گنجشک، خودش را به دیواره سینه میکوبند. نفسم بالا نمیآید. گلولههای یخ را داخل دستهایم میفشارم. کلی با خودم فکر کرده بودم وقتی دیدمشان، چه بگویم، از چه حرف بزنم. یادم باشد چه چیزهایی را نباید بگویم و... اما، همهاش یادم رفت! حتی یادم رفت بگویم عیدتان مبارک، اجازه هم ندادند که خیلی نزدیک بروم. سرشان شلوغ بود و مهمانها هم زیاد. دلم میخواست جلو بروم، عذرخواهی کنم، بگویم:«ما که اشتباه، زیاد میکنیم، اما شما بزرگترید و بخشش هم از بزرگترهاست.» اما همانجا دم در میایستم و زل میزنم به مهمانها. نمیدانم ایشان بین این همه شلوغی حواسشان به من هم هست
1. زیارت جامعه کبیره، یکی از ادعیهای است که از امام هادی (علیهالسلام)نقل شدهاست که مستحب است در حرم معصومین خواندهشود. این دعا اختصاص به یک حرم ندارد و با عبارت «اَلسَّلامُ عَلَیْکُمْ یا اَهْلَ بَیْتِ النُّبُوَّةِ...» آغاز میشود. همه عبارات از فعل جمع و ضمایر جمع استفادهشدهاست و جنهالبقیع تنها مکانی است که وقتی زیارت میخوانیم، روبرویمان 4 امام بزرگوار هستند و این خطاب جمع، مصداق کامل پیدا میکند.
2.همسفری که واسطه عمرهدوبارهام شد، عکاس خبرگزاری فارس بود. در سال 84، از طرفِ ستادِ عمره دانشجویی، به عنوان عکاس اعزام شد و در کاروان ما جا گرفت. داستان همسفریام با این بزرگوار، مناره بعدی است.
بسم الله الرحمن الرحیم
مدتها بود دلم میخواست بروم. خیلی وقت بود نمیشد. سال به سال دریغ از پارسال. هر سال نو، میگفتم: «امسال دیگه میرم. این همه میگن اول سال برین دیدن فامیل، اونم اگه بزرگتر باشه! فرضنم که از دستت ناراحت شده باشن، به هر دلیل... اصلاً سوءتفاهم شده باشه، حتماً یه کاری کردی اجازه نمیدن. قرار نیس بزرگتر بیاد! برو دختر، خجالت هم خوب چیزیهها، معلومه که وظیفه توست بری...»
...
پ.ن:
1. اصطلاح است. وقتی همه یک تصمیممیگیرند و یک نفر، تصمیم همه را مُلغی میکند. برای فهم دقیق: ر.ک. حقِّ وِتو، شورای امنیت سازمان ملل متحد